در احادیث معتبره از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: چون از پیاده رفتن مانده شوید، استعانت جویید به تند راه رفتن که واماندگی را برطرف میکند.
در حدیث دیگر فرمود: کمر را محکم ببندید و بر روی شکم ببندید، تا آن که پیاده رفتن بر شما آسان شود.
در حدیث معتبره از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: بر شما باد به راه رفتن در شب، که زمین در شب پیچیده می شود. [مراد زودتر طی شدن مسیر است .
از حضرت صادق علیه السلام منقول است: زمین در آخر شب پیچیده می شود. و فرمود: چون امیر المؤمنین علیه السلام سفر می کردند در آخر شب حرکت می کردند.
از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: چون در شب فرود آیید، بر سر راه فرود میایید و در شکم رودخانه ها فرود میایید، که محل درندگان و ماران است.
در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است: در میان رودخانه فرود میایید که مبادا سیلابی بیاید و به شما ضرر برساند.
در حدیث معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: حق تعالی مدارا کردن را دوست می دارد و یاری می کند بر آن، پس چون بر حیوانات لاغر سوار باشید در منزل ها فرود آیید، پس اگر زمین خشک باشد و گیاه نداشته باشد تند بروید، و اگر پر گیاه باشد منزل به منزل فرود آیید.
از امام محمّد باقرعلیه السلام منقول است: اگر در زمین پر آب و علف روید به تأنّی و مدارا بروید. و از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: چون راه را اشتباه کنید به جانب راست میل کنید.
از امیر المؤمنین علیه السلام منقول است: هرکه در سفر راه گم کند. فریاد کند: «یا صالح اغثنی»، به درستی که از برادران مؤمن شما از جنّیان شخصی هست که صالح نام دارد و از برای خدا در شهرها می گردد و چون صدای شما را می شنود، جواب می گوید و راهنمایی می کند.
در حدیث معتبر از امام محمّد باقرعلیه السلام منقول است: چون راه را گم کنی فریاد کن: «یا صالح یا صالح ارشدونا الی الطریق رحمکم اللَّه». راوی در حدیث گفت: ما در سفری راه گم کردیم، شخصی را گفتیم که از ما دور شد و فریاد کرد به این نحو که مذکور شد، پس برگشت و گفت: صدای آهسته ای شنیدم، گفت: راه از جانب راست است. اندک مسافتی که رفتیم، راه را یافتیم. و از عمربن یزید که از ثقات اصحاب ائمه علیهم السلام است روایت کرده است که گفت: ما در یک سالی در سفر مکه معظّمه راه را گم کردیم، پس سه روز ماندیم و راه را طلبیدیم، نیافتیم. پس چون روز سوم شد، آبی که برداشته بودیم تمام شد، پس جامه های احرام را پوشیدیم به عنوان کفن و حنوط کردیم، در آن حال شخصی از رفیقان ما برخاست و فریاد کرد: «یا صالح یا اباالحسین». پس کسی از دور جواب گفت. پرسیدم: کیستی؟ خدا تو را رحمت کند. گفت: من از آن گروهم از جن که به حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم ایمان آوردند و کسی به غیر از من از آن ها نمانده است و کار من این است که گمشده را به راه برسانم. ما همه جا از پی صدای او رفتیم تا به راه رسیدیم.
برگرفته از کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی ره