از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: پیوسته مرا جبرئیل وصیت می نمود به رعایت همسایه تا آن که گمان کردم که برای او میراثی قرار خواهد داد. و فرمود: هرکه همسایه خود را آزار کند حق تعالی بوی بهشت را بر او حرام گرداند، مأوای او جهنّم باشد.
فرمود: هرکه از همسایه اش به قدر یک شبر زمین خیانت کند، خدای تعالی آن زمین را تا طبقه هفتم طوقی گرداند و در گردن او اندازد، تا چون او را به مقام حساب آورند طوق در گردن او باشد، مگر آن که توبه کند، آن زمین را پس دهد.
از حضرت صادق علیه السلام منقول است: هرکه آزار خود را از همسایه باز دارد حق تعالی در روز قیامت از گناهان او درگذرد.
از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: سه چیز است که بدترین بلاها است، پادشاهی یا صاحب حکمی که اگر احسان به او کنی شکر نکند و اگر بدی کنی نگذرد و همسایه ای که چشمش تو را ببیند و دلش مرگ تو را خواهد، اگر نیکی ببیند بپوشاند و مذکور نسازد و اگر بدی ببیند ظاهر کند و منتشر گرداند، زنی که اگر حاضر باشی تو را شاد نگرداند، اگر غایب باشی خاطرت به او مطمئن نباشد.
در حدیث دیگر فرمود: هرکه آزار همسایه کند برای طمع در خانه او، خدا خانه او را به همسایه برساند.
در حدیث معتبر منقول است: از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم پرسیدند که آیا در مال حقّی به غیر زکوه هست؟ فرمود: بلی، نیکی و احسان کردن به خویشانی که با تو بدی کنند، و احسان کردن به همسایه مسلمان. به درستی که ایمان به من ندارد کسی که شب سیر بخوابد و همسایه مسلمانش گرسنه است.
در چند حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است: تا چهل خانه از هر طرف همسایه اند.
در حدیث دیگر فرمود: از جمله حقوق مال، حق ماعون است که حق تعالی وعید جهنّم فرموده است برای کسی که منع آن نماید و آن قرضی است که به همسایه دهد، یا نیکی ای که به ایشان کند، یا ضروریات خانه که به ایشان عاریه دهد. راوی عرض کرد: ما همسایگانی داریم که اگر چیزی به ایشان به عاریه بدهیم می شکنند، ضایع می کنند، در این صورت بر ما گناهی هست اگر به ایشان ندهیم؟ فرمود: هر گاه چنین باشد گناهی بر شما نیست اگر به ایشان ندهید.
در حدیث دیگر فرمود: حلال نیست منع کردن نمک و آتش از همسایگان.
از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: هرکه ماعون را منع نماید از همسایگان، حق تعالی منع کند از او خیر و احسان خود را و او را به خود واگذارد، وای بر حال او!
در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است: منع مکنید قرض دادن خمیر و نان را و طلپیدن آتش را که این امور باعث زیادی روزی می شود بر اهل خانه با آن که از چمله مکارم الاخلاق است.
از امام محمّد باقرعلیه السلام منقول است: زینهار که متعرّض حقوق مشوید که بر خود لازم کنید و آنچه از خرج ها که بر قبیله واقع می شود بدهید و مضایقه مکنید، و اگر از قبیله شما کسی شما را تکلیفی کند که ضررش بر شما زیاده از نفعی باشد که به او می رسد قبول مکنید.
در حدیث دیگر منقول است: امیر المؤمنین علیه السلام در بیماری به دیدن صعصعه بن صوحان که از بزرگان اصحاب آن حضرت بود تشریف آوردند، پس فرمود: به این که من به عیادت تو آمدم فخر مکن بر قوم خود و اگر ایشان را در امری بینی خود را از آن امر به کنار بگیر که آدمی بی نیاز نیست از قوم و قبیله خود و به ایشان محتاج است، اگر یاری ایشان نکنی یاری از ایشان منع کرده ای و یاری های بسیار ایشان را از خود رد گردانیده ای پس اگر ایشان را در حال خوبی ببینی یاری ایشان بکن، برای آن امر، و اگر در بلایی باشند، ایشان را وامگذار و باید که یاری کردن شما یکدیگر را در طاعت خدا باشد، به درستی که همیشه با رفاهیت و نعمت خواهید بود اگر یاری یکدیگر بکنید در طاعت خدا، و باز ایستید از معصیت خدا.
در حدیث معتبر منقول است: اسیری چند را به نزد حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم آوردند از کافران، پس یکی از ایشان را پیش آوردند که گردن بزنند، در آن حال حضرت جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمّد! این اسیر که می خواهی گردنش را بزنی به مردم طعام می خورانید و مهمان داری می کرد و خرج هایی که در میان قبیله واقع می شد می داد و بارهای گران اهل خود را بر دوش خود برمی داشت. پس حضرت به آن اسیر فرمودند که حق تعالی چنین وحی فرستاده است و من تو را آزاد کردم از کشتن به این خصلت ها. آن اسیر گفت: پروردگار تو این خصلت ها را دوست می دارد؟ فرمود: بلی. اسیر گفت: شهادت می دهم به وحدانیت خدا و به پیغمبری تو. به حق آن خداوندی که تو را به راستی فرستاده است، که هرگز از مال خود کسی را برنگردانیده ام.
در احادیث معتبره وارد شده است که، خوردن مال یتیم به ناحق از جمله گناهان کبیره است. در حدیث معتبر منقول است: حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هرکه نگاهداری کند یتیمی را و او را نفقه دهد، من و او در بهشت مانند این دو انگشت با هم باشیم. و اشاره به انگشت شهادت و میان فرمود.
در حدیث دیگر فرمود:هرکه یتیمی را در عیال خود داخل کند و خرج او را بدهد، تا او مستغنی شود از او، خدا بهشت را بر او واجب گرداند، چنانچه برای خورنده مال یتیم جهنّم را واجب گردانیده است.
در روایت معتبر از امیر المؤمنین علیه السلام منقول است: هر مرد مؤمن و زن مؤمنه ای که دست بر سر یتیم بکشد از روی ترحَّم، حق تعالی برای او به هر مویی، که دستش بر آن می گردد حسنه ای برای او بنویسد.
در روایت دیگر منقول است: به هر مویی حق تعالی نوری کرامت فرماید در قیامت.
در حدیث معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: هرکه از سنگینی دل خود آزرده باشد، خواهد دلش نرم گردد، یتیمی را نزدیک خود بخواند و با او مهربانی کند و بر سر خوان خود بنشاند و از روی شفقت دست بر سرش بمالد، به درستی که یتیم را بر مردم حق عظیم هست.
در حدیث دیگر فرمود: جون یتیمی بگرید عرش الهی برای او بلرزد، بس پروردگار عالم فرماید که کیست آن که به گریه آورده است این بنده مرا که پدرش و مادرش را گرفته ام؟ به عزّت و جلال خودم سوگند می خورم که هیچ بنده ای او را ساکن نگرداند مگر آن که بهشت را برای او واجب گردانم.
در احادیث معتبره از حضرت صادق علیه السلام منقول است: حق تعالی در قرآن مجید برای کسی که مال یتیم را به نا حق بخورد، دو عقاب مقرر ساخته: یکی عذاب جهنّم در آخرت و دیگری آن که در دنیا بعد از او با یتیمان او بکنند، آنچه با یتیمان دیگران کرده باشد.
از امام محمّد باقرعلیه السلام منقول است: حق تعالی در قیامت جماعتی را از قبرها محشور گرداند که از دهن های ایشان آتش شعله ور باشد و آن ها جماعتی باشند که مال یتیم را خورده باشند، چنانچه حق تعالی می فرماید: «به درستی که آن جماعتی که مال یتیم را به ظلم می خورند، نمی خورند در شکم خود مگر آتش، و بزودی آتش افروز جهنّم گردند». بدان که ولیّ یتیم که تصرف در مال او می تواند نمود پدر است و جد پدری و وصی که ایشان تعیین کرده باشند، اگر این ها نباشند حاکم شرع یعنی امام علیه السلام و کسی که آن حضرت تعیین فرموده باشد. اکر امام حاضر نباشد، اکثر علماء را اعتقاد آن است که مجتهد جامع الشرایط تعیین می کند یا کسی که او نصب کرده باشد.
از احادیث معتبره ظاهر می شود که مؤمنان صالح از برای خدا متکفل احوال ایشان و ضبط اموال ایشان می توانند شد، که آنچه صرفه و غبطه ایشان در آن باشد رعایت کنند، اگر پریشان باشند و سعی در مال یتیم مانع کسب ایشان باشد به قدر خرج ضروری خود از مال ایشان خرج می توانند کرد. بهتر آن است که رعایت کنند که زیاده از اجرت متعارف آن عمل برندارند. همچنین پدر و جدّ پدری و وصی باید که نهایت رعایت در صرفه ایشان بکند، و اگر آن قدر مال نداشته باشند که وفا به قرض کند، از مال ایشان قرض بر ندارند، اگر پدر و جد پدری پریشان باشند به قدر نفقه ضروری خود از مال ایشان می توانند برداشت، اگر مادر هم پریشان باشد نفقه او را ولی از مال یتیم می تواند بردارد، و اگر قدر خرج طفل را حساب کنند و با نفقه خود ضم کنند و با هم چیزی بخورند، باکی نیست.
برگرفته از کتاب حلیه المتقین علامه مجلسی ره