ای ابوذر مثل آن کسی که دعا میکند بیآن که عمل صالحی داشته باشد و مانند مثل کسی است که تیراندازد از کمان بیزه.
توضیح و تنویر این مطالب عالیه به وسیله سه نجم به حصول میپیوندد.
نجم اول: در بیان فضیلت دعا و فواید آن است
بدان که افضل عبادات و نزدیکترین راههای قرب بنده به جناب قاضی الحاجات طریقه دعا و تضرع و مناجات است. و به کثرت دعا و مناجات، یقین به ذات و صفات کمالیه الهی زیاده میگردد و توکل و تفویض به جناب مقدس او بیشتر میشود، و موجب قطع طمعها و علایق از خلق میشود. و همین طریقه از جمیع ائمه ما صلوات الله علیهم منقول است که بعد از ادای فرایض و سنن، پیوسته مشغول تضرع و مناجات بودهاند، خصوصا حضرت سیدالساجدین صلوات الله علیه.
چنانچه حق تعالی میفرماید که: و قال ربکم ادعونی أستجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین. یعنی: گفت پروردگار شما که بخوانید مرا (در جمیع مطالب) تا دعای شما را مستجاب کنم. به درستی که آن جماعتی که تکبر مینمایند و سرکشی میکنند از عبادت من، زود باشد که داخل جهنم شوند با مذلت و خواری.
و در احادیث بسیار از ائمه اطهار علیهم السلام منقول است که: مراد از عبادت در این آیه دعاست.
پس حق تعالی اول امر به دعا فرمود و دیگر، وعده استجابت نموده، و بعد از آن دعا را عبادت شمرده و ترک دعا را تکبر خوانده و بر ترکش وعده دخول جهنم فرموده.
و در موضع دیگر میفرماید که: و اذا سألک عبادی عنی فانی قریب أجیب دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلهم یرشدون. که ترجمهاش این است که: چون سؤال نمایند از تو بندگان من از (صفت) من (یا: نزدیکی و دوری من، یا: کیفیت دعا کردن من که آهسته دعا کنند یا بلند) پس بگو به ایشان که من نزدیکم (به ایشان به علم و احاطه و لطف و رحمت). مستجاب میگردانم دعای دعا کننده را در هنگامی که مرا خواند. پس باید که بندگان اجابت کنند مرا (در دعا کردن که از ایشان طلبیدهام، یا آن که: چون من اجابت میکنم در دعا، باید که ایشان اجابت من کنند در جمیع تکالیف من) و باید که ایمان آورند به (وعده) من (در اجابت دعا، یا در ایمان خود ثابت باشند)، شاید که راه راست یابند و به رشد و صلاح خود پی برند.
و به سند معتبر منقول است که از حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه پرسیدند که: کدام عبادت بهتر و افضل است؟ حضرت فرمود که: هیچ عبادتی بهتر نیست نزد حق تعالی از آن که از او سؤال نمایند و از رحمتهای غیرمتناهی که نزد اوست طلب نمایند. و هیچ کس نزد خدا دشمنتر و بدتر نیست از کسی که تکبر کند از عبادت الهی که دعاست، و از عطاها و رحمتهای الهی سؤال ننماید.
و از مَیسَر بن عبدالعزیز منقول است که حضرت صادق صلوات الله علیه فرمود که: ای میسر دعا بکن و مگو که: هرچه مقدر شده است خواهد شد. به درستی که نزد خدا منزلتی هست که به آن نمیتوان رسید مگر به دعا و مسئلت. و اگر کسی دهان خود را ببندند و دعا نکند و سؤال ننماید از خدا، چیزی به او نمیدهند. پس بطلب تا عطا کنند. ای میسر هر که دری را بسیار میکوبد، البته بر رویش میگشایند.
و در حدیث دیگر فرمود که: هرکه از فضل خدا سؤال ننماید فقیر میشود.
و فرمود که: بر شما باد به دعا، به درستی که شما را قرب به خدا حاصل نمیشود به عبادتی مثل دعا. و ترک مکنید طلب کردن حاجت کوچکی را برای خردی آن حاجت.
به درستی که حاجت کوچک و بزرگ همه به دست خداست.
و در حدیث دیگر فرمود که: حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه میفرمود که: محبوبترین اعمال نزد حق تعالی در زمین، دعاست.
و فرمود که: حضرت امیر المؤمنین علیه السلام دعا بسیار میکردند.
و به سند معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: دعا حربه مؤمن است برای دفع دشمنان؛ و عمود دین است که به آن، دین مؤمن برپاست؛ و نور آسمان و زمین است.
و در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است که به صحابه فرمودند که: میخواهید دلالت کنم شما را بر حربه و سلاحی که شما را نجات دهد از شر دشمنان شما، و روزی شما را زیاده گرداند؟ گفتند: بلی. فرمود که: دعا کنید و بخوانید پروردگار خود را در شب و روز.
به درستی که حربه مؤمن دعاست.
و حضرت امام رضا علیه السلام فرمود که: بر شما باد به حربه پیغمبران، که آن دعاست.
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: دعا از نیزه تیز، کارگرتر است.
و فرمود که: دعا رد میکند قضا را هرچند که از آسمان نازل شده باشد و محکم گردیده باشد.
و فرمود که: بسیار دعا کنید که دعا کلید جمیع رحمتهاست و موجب فیروزی به همه حاجتهاست. و به کرامتهای الهی نمیتوان رسید مگر به دعا. و هر دری را که بسیار میکوبند البته بر روی آدمی میگشایند.
و در حدیث دیگر فرمود که: بر تو باد به دعا که شفای جمیع دردهاست.
و از حضرت امام موسی کاظم صلوات الله علیه منقول است که: هر بلایی که بر بنده مؤمن نازل گردد و خدا او را دعا الهام نماید البته آن بلا زود زایل میشود. و هر بلایی که بر مؤمن نازل میشود و توفیق دعا نیابد و ترک کند البته آن بلا به طول میانجامد. پس بر شما باد به دعا و تضرع به سوی خداوند عالمیان.
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: دوا کنید بیماران خود را به تصدق، و دفع کنید انواع بلاها را به دعا، و حفظ کنید مالهای خود را به دادن زکات. به درستی که هیچ مرغی به دام نمیافتد مگر آن که تسبیح خود را ترک نماید.
حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه فرمود که: دفع کنید موجهای بلاها را از خود به دعا، پیش از آن که بلا نازل گردد. به حق آن خداوندی که دانه را شکافته و انواع گیاه را از آن بیرون آورده و خلایق را خلق فرموده، که بلا به سوی مؤمن تندتر میآید از سیلی که از بالای کوه به پایین آید، و از دویدن اسبان تندرو. و هیچ نعمتی و طراوت عیشی از بندگان برطرف نمیشود مگر به گناهان ایشان. و اگر استقبال کنند بلا را به دعا و تضرع و انابَت و توبه، بر ایشان نازل نخواهد شد. و اگر وقتی که بلا نازل شود و نعمت از ایشان زایل گردد به خدا پناه برند و تضرع نمایند با نیتهای درست، و سستی نورزند در عبادت و بندگی، و ترک گناهان بکنند، البته خدا هر فاسدی را برای ایشان به اصلاح میآورد، و هر نعمتی را که از ایشان سلب نموده به ایشان برمیگرداند.
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: سه چیز است که با آنها هیچ چیز ضرر نمیکند: دعا کردن در هنگام بلاها و شدتها، و استغفار کردن بعد از گناه، و شکر کردن در وقت نعمت.
و در حدیث دیگر فرمود که: حق تعالی روزیهای مؤمنان را از جایی چند مقرر فرموده که گمان نداشته باشند. زیرا که بنده هرگاه که روزیش از کجا میرسد دعا بسیار میکند.
و در حدیث دیگر فرمود که: هرکه را چهار چیز عطا فرمایند او را از چهار چیز محروم نمیگردانند: هرکه را دعا دادند از اجابت محروم نمیسازند؛ و هر که را استغفار کرامت کردند توبهاش را قبول میفرمایند؛ و هرکه را شکر عطا کردند نعمتش را زیاده میکنند؛ و هر که را صبر دادند از اجر و ثواب محروم نمیگردانند.
نجم دویم: در توضیح مجملی از شرایط و آداب دعاست
بدان که چون دعا مکالمه و سخن گفتن و عرض نیاز کردن است به حضرت قاضیالحاجات، باید که آدمی معنی دعا را بداند و فهمیده و با حضور قلب دعا کند، و لااقل آدابی که در حاجت طلبیدن از مخلوقین - که در عجز و ناتوانی مثل اویند - رعایت مینمایند، همان قدر را در حاجت طلبیدن از خداوند عظیمالشأن - که خالق و رازق و مالک جمیع امور اوست - رعایت کنند. و ظاهر است که اگر کسی حاجتی به مخلوقی عرض کند البته چند چیز را رعایت میکند:
اول آن که بداند که چه میگوید. و اگر از روی مستی و بیخبری حرفی گوید با بزرگی، و دلش از آنچه میگوید خبر نداشته باشد، اگر سیاستش نکنند، به سخنش نیز اعتنا نخواهند کرد. پس در هنگام مناجات با خداوند خود باید که دلش خبر داشته باشد از آنچه بر زبانش جاری میشود، و از روی جِد و جهد و اهتمام طلب نماید و به حاجت خود بیاعتنا نباشد. چنانچه از حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه منقول است که: حق تعالی قبول نمیفرماید دعایی را که از دل فاضل صادر شود.
و فرمود که: چون برای میت خود دعا کنید چنین دعا مکنید که دل شما از آن غافل باشد و خبر نداشته باشد؛ ولیکن باید که جهد و سعی کنید از برای او در دعا.
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: خدا مستجاب نمیکند دعایی را که با دل سخت و صاحب قساوت دعا کنند.
و در حدیث دیگر فرمود که: خدا مستجاب نمیکند دعایی را که با دل فراموشکار غافل کنند. پس هرگاه دعا کنید دل خود را با خدا دارید. پس یقین کنید که دعای شما مستجاب است.
دویم آن که کسی را که شخصی برای دفع شداید به او پناه میبرد البته پیوسته ملازمت او میکند و در غیر حال شدت به او پناه میبرد تا در هنگام شدت و بلایی که رو دهد روی آن داشته باشد که به او پناه برد. همچنین باید که در درگاه خالق در حالت نعمت، دعا و تضرع کند و خدا را به سبب وفور نعمت فراموش نکند، تا در حال شدتها و سختیها که پناه به او برند حاجت به زودی برآورده شود. با آن که هیچ آنی نیست که بنده را صدهزار گونه احتیاج در امور دنیا و آخرت به جناب مقدس ایزدی نباشد.
چنانچه به سند صحیح از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که: کسی که پیش از نزول بلا پیوسته دعا کند، چون بلا نازل شود، دعیاش مستجاب است و ملائکه میگویند که: این صدای آشنایی است. و دعای او را از آسمان منع نمیکنند. و کسی که پیش از نزول بلا دعا نکند، بعد از بلا دعایش مستجاب نیست و ملائکه میگویند که: ما این صدا را نمیشناسیم. و در حدیث دیگر فرمود که: میگویند که: پیش از امروز کجا بودی؟
و در حدیث دیگر فرمود که: کسی که از نزول بلایی ترسد، و پیش از نزول آن بلا دعا کند برای دفع آن بلا، خدا آن بلا را هرگز به او ننماید.
و در حدیث دیگر فرمود که: کسی که خواهد که دعای او در شدتها مستجاب شود باید که در هنگام رخا و نعمت دعا بسیار بکند.
و بر این مضمون احادیث بسیار است.
سیم آن که کسی که به مخلوقی حاجتی دارد خدمات شایسته برای او میکند که میضی طبع او باشد، و از چیزهایی که او کراهت دارد اجتناب مینماید تا چون حاجتی از او بخواهد برآورده شود. همچنین در درگاه خدا هر که عبادت بندگی و اطاعت الهی بیشتر کرده است دعایش به اجابت نزدیکتر است.
چنانچه جناب مقدس نبوی در این حدیث فرمودهاند که: دعای بیعمل صالح از بابت تیر انداختن از کمان بیزه است.
و از حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه منقول است که: بهترین دعاها آن است که صادر شود از سینه پاکیزه از عیبها و صفات ذمیمه، و دل پرهیزکار. و در مناجات است سبب نجات. و به اخلاص در اعمال، خلاصی از عقاب حاصل میشود. پس هرگاه که فَزَع و خوف شما بسیار شود پناه به خداوند خود برید.
و به سند معتبر منقول است که: شخصی به خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض نمود که: حق تعالی میفرماید که: دعا کنید تا دعای شما را مستجاب گردانم. و ما دعا میکنیم و مستجاب نمیشود. حضرت فرمود که: دعای شما برای این مستجاب نمیشود که وفا نمیکنید به پیمانها که حق تعالی از شما گرفته است در عمل نمودن به او امر و ترک نمودن مَناهی. و حق تعالی میفرماید که: وفا کنید به عهد و پیمان من تا وفا کنم به عهد و پیمان شما. والله که اگر شما وفا کنید از برای خدا، خدا نیز وفا میکند از برای شما.
و از نَوفِ بِکالی منقول است که حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه فرمود که: حق تعالی وحی نمود به حضرت عیسی علیه السلام که: بگو به گروه بنیاسرائیل که داخل خانهای از خانههای من نشوند مگر با دلهای طاهر و پاک و دیدههای خاشع و دستهای پاکیزه از کثافت حرام و شبهه. و بگو به ایشان که: بدانید که از هیچ یک از شما دعایی مستجاب نمیکنم هرگاه مَظلمه کسی نزد او باشد و مال کسی به ظلم در ذمه او باشد.
و در ابواب سابقه گذشت حدیثی که: هرکه خواهد دعایش مستجاب شود باید که کسبش را حلال کند.
و این امر بسی ظاهر است که هرچند آدمی را قرب زیاده میشود دعایش به قبول نزدیکتر است؛ چنانچه نزد پادشاهان ظاهر، هر که قربش بیشتر است حاجتش رواتر است.
و ایضا چنانچه سابقا تحقیق کردیم هرچند مناسبت میان فاعل و قابل بیشتر میشود قابلیت استفاضه زیاده میشود. و مانعی که از فیض هست از طرف قابل است؛ هرچند قابل کاملتر میشود مانع کمتر میشود و قابلیت رحمت زیاده میشود و فیض بیشتر فایض میشود.
چهارم: از شرایط استجابت دعا کمال معرفت آن خداوندی است که از او حاجت میطلبد.
و سابقا مجملی اشاره کردیم که هر کسی خدا را به قدری از معرفت شناخته او درخور آن معرفت از او فیض میبرد و از خداوند شناخته خود سؤال میکند. پس هرقدر که در مراتب قدرت و رحمت و کرم و عظمت و جلال و سایر صفات کمال، تمامتر و کاملتر میشناسد، تأثیرات آن صفات به او زیاده عاید میگردد.
و به این معنی اشاره دارد آن حدیث که به اسانید بسیار منقول است که: من نزد گمان نیکوی بنده خودم که به من دارد. و هرقدر که گمان او به من نیکوتر است من با او نیکوتر معامله مینمایم.
و به سند معتبر از حضرت امام موسی کاظم صلوات الله علیه منقول است که: جماعتی از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام سؤال نمودند که: چه علت دارد که ما دعا میکنیم و دعای ما مستجاب نمیشود؟ حضرت فرمود که: زیرا که شما کسی را دعا میکنید که او را نمیشناسید.
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون دعا کنی گمان کن که حاجت تو در در خانه توست.
ودر حدیث دیگر فرمود که: اگر کسی از شما خواهد که از خدا هر حاجتی که سؤال نماید به او عطا کند، باید که از همگی مردم مأیوس و ناامید باشد و امید از غیرخدا نداشته باشد. پس چون خدا این حالت را از دل او یابد هرچه سؤال کند به او عطا میفرماید.
و این معنی در باب سؤال از مخلوقین هم ظاهر است که هر که عظمت پادشاهی را بیشتر میداند و وسعت مُلک و خزانه و کرم او را بیشتر میداند توقع عطا از او زیاده دارد، و پادشاه نیز درخور متوقع او و شناسایی او به او عطا میکند.
و در این باب سخن بسیار است و این رساله گنجایش تفصیل آن ندارد.
پنجم: از شرایط استجابت، مبالغه و الحاح در دعاست. و الحاح نزد مخلوقین به اعتبار تنگی حوصله و قلت کرم ایشان بدنماست. اما حق تعالی دوست میدارد به سبب وسعت لطف و رحمت نامتناهی که نزد او در سؤال مبالغه و الحاح نمایند.
چنانچه از حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه منقول است که: والله که الحاح نمینماید بنده مؤمنی بر خدا در حاجت خود مگر این که حق تعالی حاجت او را برمیآورد.
و حضرت صادق صلوات الله علیه فرمود که: حق تعالی مکروه و دشمن میدارد الحاح کردن مردم را بر یکدیگر در سؤال. و از برای خود این را پسندیده و دوست میدارد که از او سؤال نمایند، و از آنچه نزد اوست طلب نمایند.
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: حق تعالی رحم کند بندهای را که طلب نماید از حق تعالی حاجتی را، پس الحاح نماید در دعا، خواه مستجاب بشود دعای او و خواه نشود.
و حضرت جعفر بن محمدالصادق صلوات الله علیه فرمود که: بنده چون دعا میکند حق تعالی پیوسته در مقام برآوردن حاجت اوست مادام که استعجال نکند.
و در حدیث دیگر فرمود که: حق تعالی مراد بندگان خود را میداند در هنگامی که او را دعا میکنند؛ ولیکن دوست میدارد که حاجتهای خود را بیان کنند و ذکر کنند نزد او.
ششم: از آداب دعا مخفی گردانیدن دعاست. زیرا که کریمان، مخفی حاجت را طلبیدن دوستتر میدارند، و دعای پنهان به اخلاص نزدیکتر و از ریا دورتر است.
چنانچه از حضرت علی بن موسیالرضا منقول است که: یک دعا که مخفی به جا آوری بهتر است از هفتاد دعا که اظهار نمایی و علانیه به جا آوری.
و اگر حاجت عظیمی داشته باشد و استعانت به دعای مؤمنان بجوید و در مجامع ایشان دعا کند نیز خوب است. و اگر منظور ناچیز دانستن خود و حقیر شمردن دعای خود باشد و از ریا ایمن باشد، در مجامع دعا کردن بهتر است. و برکات انفاس مؤمنان و اجتماعات ایشان بسیار است و خود را در میان رحمتهای عامی که بر ایشان نازل میشود داخل گردانیدن فَوز عظیم است.
چنانچه از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چهل نفر که جمع شوند و دعا کنند، البته دعای ایشان مستجاب است. و اگر چهل نفر به هم نرسد چهار نفر که هر یک ده مرتبه خدا را در حاجتی بخوانند، البته حق تعالی دعای ایشان را مستجاب میکند. و اگر چهار نفر نباشند و یک نفر خدا را چهل مرتبه در حاجتی بخواند، البته خداوند عزیز جبار دعایش را مستجاب میگرداند.
و در حدیث دیگر فرمود که: چهار نفر جمع نمیشوند برای دعا مگر آن که وقتی که متفرق میشوند، دعای ایشان مستجاب شده است.
و فرمود که: پدرم را که حاجتی رو میداد زنان و اطفال را جمع میفرمود و دعا میکرد، و ایشان آمین میگفتند.
و در حدیث دیگر فرمود که: دعاخوانندده و آمین گوینده در ثواب شریکاند.
هفتم: رعایت نمودن اوقاتی است که مَظَنه استجابت دعاست. زیرا که حق تعالی بعضی از زمانها و مکانها را در استجابت دخیل گردانیده است.
چنانچه از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: طلب نمایید دعا را در چهار ساعت نزد وزیدن بادها، و گردیدن سایهها - یعنی اول پیشین -، و نزد آمدن باران، و نزد ریختن اول قطرهای از خون مؤمنی که شهید شود، بر زمین. به درستی که درهای آسمان را در این اوقات میگشایند.
و در حدیث دیگر فرمود که: دعا در چهار محل مستجاب است: در نماز وَتر، و بعد از نماز صبح، و بعد از نماز ظهر، و بعد از نماز شام.
و حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه فرمود که: غنیمت شمارید دعا را در چهار وقت: نزد خواندن قرآن، و نزد اذان، و نزد آمدن باران، و نزد ملاقات کردن دو صف برای شهادت.
و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: بهترین وقتها که خدا را بخوانید سحرهاست.
و منقول است که: چون حضرت صادق علیه السلام اراده طلب حاجتی داشتند، نزد زوال شمس طلب مینمودند. و چون این اراده مینمودند اول، چیزی تصدق میکردند، و خود را به بوی خوشی خوشبو میکردند، و به مسجد میرفتند، و حاجات خود را میطلبیدند.
و حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه فرمود که: حق تعالی از بندگان خود دوست میدارد هر بندهای را که بسیار دعا کند. پس بر شما باد به دعا کردن در سحر تا طلوع آفتاب.
به درستی که این ساعتی است که درهای آسمان گشوده میشود، و روزیها قسمت میشود، و حاجتهای عظیم برآورده میشود.
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: در شب ساعتی هست که هر که توفیق یابد که در آن ساعت نماز کند و خدا را بخواند، البته دعایش مستجاب است، و در هر شبی که باشد. و آن بعد از نصف شب است تا به قدر سُدس شب بگذرد.
و در حدیث دیگر فرمود که: سه وقت است که حاجت بنده از خدا محجوب نمیشود: بعد از نماز واجب، و نزد آمدن باران، و نزد ظاهر شدن معجزه از حجتهای خدا در زمین.
و حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه فرمود که: کسی را که به سوی پروردگار خود حاجتی باشد، در سه ساعت طلب نماید: در ساعتی در روز جمعه؛ و ساعتی که زوال شمس میشود که در آن وقت بادهای رحمت میوزد و درهای آسمان گشوده میشود و رحمت الهی نازل میگردد و خروس به آواز میآید؛ و یک ساعت در آخر شب نزدیک طلوع صبح.
به درستی که در سحر دو ملک ندا میکنند از جانب حق تعالی که: آیا کسی هست که در این وقت توبه کند تا توبهاش را قبول کنیم؟ آیا کسی هست که سؤال کند و به او عطا کنیم؟ آیا کسی هست که طلب آمرزش کند تا گناهش را بیامرزیم؟ آیا کسی هست که حاجتی داشته باشد و عرض کند تا حاجتش را برآوریم؟ پس اجابت نمایید در آن وقت داعی خدا را، و طلب نمایید روزی را در مابین طلوع صبح تا طلوع آفتاب، که آن دخیلتر است در روزی از سفرها کردن برای تجارت. و آن ساعتی است که خدا قسمت روزی میان بندگان خود میفرماید.
و فرمود که: درهای آسمان را برای شما میگشایند در پنج وقت: نزد آمدن باران، و نزد جهاد فیسبیلالله، و نزد اذان، و نزد خواندن قرآن، و نزد زوال آفتاب، و نزد طلوع صبح.
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: ساعتی که در آن ساعت دعا مستجاب میشود در روز جمعه، وقتی است که امام از خطبه فارغ میشود، تا وقتی که مردم به نماز برخیزند.
و ساعت دیگر، آخر روز جمعه است تا فرو رفتن آفتاب.
و در حدیث دیگر فرمود که: ساعت استجابت، اول زوال است.
و از حضرت امام زینالعابدین صلوات الله علیه منقول است که حضرت فاطمه صلوات الله علیها فرمود که: از حضرت رسول صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود که: در روز جمعه ساعتی هست که هر مسلمانی که در آن ساعت از خدا چیزی طلب نماید البته به او عطا میفرماید. گفتم: یا رسول الله کدام ساعت است؟ فرمود که: وقتی که نصف قرص آفتاب فرو رود. پس حضرت امام زینالعابدین علیه السلام فرمود که: حضرت فاطمه به غلام خود میفرمود که: برو بر بلندی و چون ببینی که نصف قرص آفتاب غروب کرد، مرا اعلام کن که من دعا کنم.
و به سندهای معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود که: بر تو باد به دعا کردن در وقتی که در سجود باشی؛ که بنده در سجود از جمیع احوال به خدا نزدیکتر است.
دیگر شرایط دعا ...
هشتم: از شرایط و آداب دعا تضرع و زیادتی مذلت و شکستگی است.
چنانچه از حضرت صادق صلوات الله علیه منقول است که: هرگاه شما را رقت به هم رسد دعا کنید، که دل را رقت حاصل نمیشود مگر وقتی که از برای خدا خالص گردد و متوجه خدا شود؛ و آن علامت استجابت است.
و در حدیث دیگر فرمود که: چون بدن تو به قَشعریره آید و بلرزد و چشمانت گریان شود، پس در دعا اهتمام کن که رحمت الهی متوجه تو گردیده و هنگام اجابت است.
و در حدیث دیگر فرمود که: اگر از امری خایف باشی یا حاجتی به خدا داشته باشی، پس اول خدا را به بزرگی و عظمت یاد کن و بر او ثنا کن چنان که سزاوار است. و صلوات بر محمد و آل محمد بفرست و حاجت خود را بطلب، و خود را به گریه بدار و سعی کن که گریه کنی اگرچه به مقدار سر مگسی باشد. به درستی که پدرم میفرمود که: نزدیکترین حالات بنده به خدا در هنگامی است که در سجده باشد و گریان باشد.
و تضرعاتی که به دست میباشد در حالت دعا موافق احادیث معتبره آن است که: اگر هنگام رغبت و رجا باشد کف دست را به سوی آسمان کنی چنانچه دست پیش کسی میداری که چیزی به دستت دهد. و اگر حالت خوف و بیم باشد پشت دستها را به آسمان میداری یعنی: من از اعمال خود ناامید شدهام و از کثرت بدی اعمال، روی طلب از تو ندارم. و در حالت تضرع انگشت سبابه راست را به جانب راست و چپ حرکت میدهی که: نمیدانم که از اصحاب یمینم یا از اصحاب شِمال و از نیکوکارانم نزد تو یا از بدکاران.
و در هنگام تَبَتل و انقطاع انگشت سبابه دست چپ را بلند میکنی و پست میکنی، مانند کسی که به ابرام چیزی از کسی طلبد. یا اشاره به آن است که: نمیدانم که مرا بلند خواهی کرد یا پست خواهی گذاشت. و در هنگامی که گریه بسیار شود و اسباب و علامات اجابت ظاهر گردد دستها را از جانب سر خود بلند میکنی، یا از پیش روی خود پیش میبری که گویا: حاجتم را دادهاند، و دست فراز میکنم که بگیرم. ای عزیز ببین که حق تعالی با آن مرتبه جلال و عظمت و استغنا و بینیازی، با گدایان خوان احسانش چه نحو سلوک کرده و ایشان را رخصت چه گستاخیها داده و به آن رفعت شأن، خود را چه نزدیک گردانیده و به این وسایل بندگان را به آشنایی خود خوانده؛ و بندگان با نهایت احتیاج و پستی، چه مُستغنیانه با پروردگار خود سلوک مینمایند و رو از چنین خداوندی کریمی که پیوسته خوان احسانش را برای نیکوکار و بدکار کشیده رو میگردانند و رو به عاجزان و لئیمان ممکنات میبرند و از رحمتهای خدا خود را محروم میگردانند.
نهم: بدان که کسی را که حاجتی به درگاه بزرگی باشد، اول یساولان و دربانان آن درگاه را از خود خشنود میگرداند که دخول مجلس پادشاه او را به آسانی حاصل شود و حاجتش زودتر برآورده شود. دربانان درگاه مالک الملوک، فقرا و مساکیناند. باید که پیش از طلب حاجت تصدقی بکند تا حاجتش زودتر برآورده شود. چنانچه از حضرت صادق صلوات الله علیه منقول است که فرمود که: هرگاه احدی از شما بیمار میشود طبیب را میطلبند و به او چیزی میدهد. و اگر حاجتی به پادشاهی دارد؛ رشوهای به دربانان میدهد. پس اگر حاجتی به خدا داشته باشد، باید تصدقی بکند، خواه کم و خواه بسیار.
دهم: آن که اگر کسی حاجتی دارد، گاه هست که در درگاه کریمان حاجت دیگران را وسیله حاجت خود میکند به این که یا اول حاجت دیگران را مقدم میدارد که آن کریم را خوش آید که او اهتمام به شأن دیگران زیاده از خود دارد؛ و این معنی موجب زیادتی روایی حاجت اوست. یا آن که آن حاجتی که خود دارد برای دیگران میطلبد تا کریم بداند که با وجود احتیاج خود، آن حاجت را برای دیگران میطلبد. پس آن حاجت را برای او نیز بر وجه اکمل روا کند. یا آن که در هنگام حاجت خواستن دیگران را با خود شریک میکند.
و این معنی نیز خوشاینده طبع کریمان است که آدمی همین در فکر خود نباشد و دیگران را در وقتی که احسانی به او میرسد فراموش نکند. چنانچه حق تعالی در سوره فاتحه چنین تعلیم بندگان فرموده است که در عرض عبادت و طلب استعانت، دیگران را با خود شریک کنند. و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: چون یکی از شما دعا کند دعا را عام بکند و مخصوص خود نگرداند، که دعا به استجابت نزدیکتر میشود.
و به سند معتبر از حضرت صادق صلوات الله علیه منقول است که: هرکه جهل مؤمن را مقدم دارد و از برای ایشان دعا کند، پس از برای خود دعا کند، دعایش مستجاب میگردد.
و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: هیچ دعایی زودتر مستجاب نمیشود از دعای غایبی از برای غایبی.
و حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه فرمود که: نزدیکترین دعاها به اجابت، دعای مؤمنی است که از برای برادر مؤمن خود کند غایبانه. پس ملکی موکل است به دعای او که میگوید: آمین. و از برای تو خدا دو برابر آنچه از برای برادر خود دعا کردی عطا میفرماید.
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: دعا از برای برادر مؤمن خود غایبانه کردن باعث زیادتی روزی میشود و بلاها را دفع میکند.
و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: هر مؤمنی که از برای مؤمنین و مؤمنات دعا کند، خدا به عدد هر مؤمنی که گذشته است و خوهد آمد از اول تا آخر دنیا، مثل آنچه برای ایشان دعا کرده است به او برگرداند. و به درستی که بندهای را در قیامت امر کنند که به جهنم برند، پس ملائکه او را کشند که به جهنم برند. در آن حال مؤمنان و مؤمنات گویند که: پروردگارا این بنده در دنیا برای ما دعا میکرد؛ ما را شفاعت ده در حق او. پس خدا ایشان را شفیع او کند و او به شفاعت ایشان نجات یابد.
و از ابراهیم بن هاشم منقول است که گفت: عبدالله بن جُندب را در عرفات دیدم که هیچ کس وقوف را از او بهتر به جا نیاورد. پیوسته دست به آسمان بلند کرده بود و آب دیدهاش بر دو طرف رویش جاری بود به حدی که بر زمین میریخت. و چون مردم از وقوف فارغ شدند و برگشتند، به او گفتم که: هرگز وقوفی به خوبی وقوف تو ندیدهام. گفت: والله که دعا نکردم مگر از برای برادران مؤمن خود. زیرا که از حضرت امام موسی کاظم صلوات الله علیه شنیدم که میفرمود که: هر که برای برادر مؤمن خود دعا کند در غیبت او، از عرش او را ندا کنند که: از برای تو باد صدهزار برابر آنچه از برای او دعا کردی. و نخواستم که صدهزار برابر محقق مضمون را ترک کنم برای یکی که ندانم مستجاب میشود یا نه.
و از حضرت علی بن الحسین صلوات الله علیه منقول است که: هرگاه که ملائکه میشنوند که مؤمنی برای برادر مؤمن خود دعا میکند غایبانه، یا او را به نیکی یاد میکند، به او میگویند که: نیکو برادری هستی تو از برای برادر خود. دعای خیر از برای او میکنی و او از تو غایب است. و او را به نیکی یاد میکنی. حق تعالی به تو عطا فرمود دو برابر آنچه از برای او دعا کردی. و بر تو ثنا گفت دو برابر آنچه تو بر برادر خود ثنا گفتی. و تو راست فضل و زیادتی بر او. و اگر بشنوند که برادر خود را به بدی یاد میکند و بر او نفرین میکند به او میگویند که: بد برادری هستی برای برادر خود. باز ایست از بدگویی و نفرین او - ای آن کسی که خدا گناهان و عیبهای تو را پوشیده است - و متوجه احوال خود شو و به عیوب خود نظر کن و خدا را شکر کن که عیبهای تو را پوشیده است. و بدان که خدا بنده خود را به از تو میشناسد.
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون ظلمی بر کسی واقع شود و او نفرین کند بر کسی که بر او ظلم کرده است حق سبحانه و تعالی میفرماید که: شخص دیگر هست که گمان میکند که تو بر او ظلم کردهای و تو را نفرین میکند. اگر میخواهی نفرین تو را و او را هر دو مستجاب کنم، و اگر میخواهی هر دو را تأخیر کنم تا عفو و رحمت من هر دو را فراگیرد.
یازدهم: از جمله آداب دعا آن است که خدا را پیش از طلبیدن حاجت، به بزرگواری و عظمت وجود و کرم ستایش کند و نعمتهای او را بر خود و بر دیگران یاد کند و او را بر آن نعمتها شکر کند. چنانچه اگر کسی به نزد بزرگی میرود که مطلبی عرض کند، از آداب نیست که ابتدا شروع به مطلب کند؛ بلکه آداب آن است که پیش از مطلب، او را ستایشی درخور بزرگواری او بکند. و حق تعالی در سوره کریمه حمد این آداب را تعلیم فرموده است که پیش از عرض حاجت، حمد و ثنا فرموده، خود را به رحمانیت و رحیمیت و سایر صفات لطف و رحمت ستایش فرموده، و بعد از آن، عبادت را به وسیله امامالحاجه عرض کرده.
زیرا که حاجت طلبان را ارمغانی درخور توانایی خود گذرانیدن مناسب است. و بعد از آن طلب استعانت و هدایت را تعلیم فرموده.
و ایضا حمد الهی بر نعمتهای خود نمودن موافق وعده الهی موجب مزید نعمت است؛ و حسن طلبی است که: تو خداوندی که پیوسته احسان کردهای، اگر اکنون نیز احسان نمایی بعید نیست. و نعمتهای خدا را بر دیگران یا کردن نیز حسن طلب است که: چون به همه عالم احسان کردهای سزاوار است که به من نیز احسان کنی. چنانچه شخصی به نزد بزرگی میرود و قصیدهای یا نثری برای او میخواند و کرمهای او را یاد میکند که بر او نیز کرم کند. و لهذا وارد شده است که: بهترین دعاها الحمد لله است.
و ایضا چون گناهان آدمی موجب محرومی از خیرات و سعادات است، پیش از دعا استغفار از گناهان باید کرد تا موجب رفع موانع شود و به حمد و ثنا او را قربی به جناب مقدس ایزدی حاصل شود که حاجتش به زودی برآورده شود.
و بر این مضامین احادیث بسیار است.
چنانچه منقول است که مُفَضل به خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض نمود که: دعای جامعی تعلیم من فرما. حضرت فرمود که: حمد الهی بکن، که چون حمد الهی کردی هر که نماز میکند، برای تو دعا میکند. میگوید که: سمع الله لمن حمده. یعنی: خدا مستجاب کرد دعای حمدکنندگان خود را.
و در حدیث دیگر فرمود که: هر گاه یکی از شما خواهد که از خداوند خود حاجتی سؤال نماید از حاجتهای دنیا و آخرت، باید که ابتدا کند به ثنا و مدح خداوند عالمیان و صلوات بر محمد و آل محمد. بعد از آن حاجت خود را بطلبد.
و در حدیث دیگر فرمود که: اول خدا را به صفات کمال مدح کن، پس ثناه بگو او را بر نعمتها و شکر کن، پس اقرار به گناه خود بکن، بعد از آن سؤال کن. والله که هیچ بندهای از گناه به در نمیآید مگر به اقرار به گناهان خود.
و در حدیث دیگر فرمود که: هرگاه حاجتی داشته باشید حمد و ثنای پروردگار خود بگویید. به درستی که کسی که حاجتی از پادشاهی طلب مینماید، از برای او مهیا میکند از ستایش، بهترین سخنانی را که بر آن قدرت دارد که او را به آن سخن بستاید.
و فرمود که: به درستی که شخصی داخل مسجد حضرت رسول صلی الله علیه و آله شد و دو رکعت نماز کرد و از خدا حاجتی سؤال کرد. حضرت فرمود که: این بنده تعجیل کرد بر خداوند خود. و دیگری آمد و دو رکعت نماز گزارد و بعد از آن خدا را ثنا گفت و صلوات بر پیغمبر فرستاد. حضرت فرمود که: حاجت خود را بطلب که خدا عطا میفرماید.
دوازدهم: از شرایط دعا صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد است. زیرا که اگر کسی حاجتی به درگاه پادشاهی دارد، مناسب این است که تحفهای برای مقربان آن پادشاه بفرستد تا ایشان شفیع او باشند. و اگر ایشان هم شفاعت نکنند، چون آن پادشاه مطلع میشود که به ایشان تحفه داده و مقربان او را نوازش فرموده، او را خوش میآید و حاجتش را روا میکند.
و ایضا کسی که محبوب بزرگواری است، نزد آن بزرگوار مدح او کردن و از برای او مطلب طلبیدن هرچند محتاج آن طلب نباشد آن محبوب، آن بزرگوار را خوش میآید که محبوب او را ستایش میکند. و به این اسباب، صلوات موجب قبولی دعا میگردد.
و نکته لطیف کاملی در این باب در بیان شفاعت کبری گذشت، و تفصیل این سخن را در شرح صحیفه کامله بیان کردهایم.
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: دعا محجوب است از آسمان، و مستجاب نمیشود تا صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند.
و در حدیث دیگر فرمود که: هر که دعا کند و پیغمبر را یاد نکند دعا بر بالای سرش ایستاده بال میزند؛ و چون صلوات فرستاد بالا میرود.
و در حدیث دیگر فرمود که: هر که را به خدا حاجتی باشد اول صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و بعد از آن حاجت خود را بطلبد. پس دعای خود را ختم کند به صلوات بر محمد و آل محمد. به درستی که خدا کریمتر است از این که دو طرف دعا را قبول فرماید و میان را رد کند. زیرا که صلوات بر محمد و آل او البته مقبول است و رد نمیشود.
و فرمود که: چون نام پیغمبر مذکور شود بسیار بر او صلوات فرستید. که هر که یک صلوات بر آن حضرت بفرستد حق تعالی بر او هزار صلوات بفرستد در هزار صف از ملائکه.
و هیچ خلقی نماند مگر آن که بر او صلوات فرستند به سبب صلوات خدا و ملائکه بر او.
پس کسی که به چنین رحمتی رغبت ننماید او جاهل و غافل است و خدا و رسول و اهل بیت از او بیزارند.
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: صلوات بر من و اهل بیت من نفاق را برطرف میکند.
و به روایت دیگر فرمود که: صداهای خود را بلند کنید به صلوات بر من که نفاق را زایل میگرداند.
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که صد مرتبه بگوید: یا رب صل علی محمد و ءال محمد، صد حاجت او برآورده شود، که سی حاجت از حاجتهای دنیا باشد.
و به روایت دیگر فرمود که: هیچ عملی در میزان اعمال سنگینتر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست. و به درستی که شخصی را در قیامت اعمالش را به میزان میگذارند، سبک میآید. حضرت رسول صلی الله علیه و آله صلوات بر خود را در میزان او میگذارد، سنگین میشود و بر اعمال بدش زیادتی میکند.
و به سند معتبر منقول است که: حضرت صادق علیه السلام به صَباح بن سَیابه فرمود که: میخواهی تو را چیزی تعلیم نمایم که خدا به سبب آن روی تو را از آتش جهنم نگاه دارد؟ گفت: بلی. فرمود که: بعد از نماز صبح صد مرتبه بگو: اللهم صلی علی محمد و ءال محمد، تا خدا روی تو را از گرمی آتش جهنم نگاه دارد.
و به سند معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: هر که در روز جمعه صد مرتبه بر من صلوات بفرستد، حق تعالی شصت حاجت او را برآورد؛ سی حاجت دنیا و سی حاجت آخرت.
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون شب جمعه میشود نازل میشوند از آسمان ملائکه به عدد ذرات هوا یا به عدد مورچگان، و قلمهای طلا و لوحهای نقره در دست دارند و نمینویسند تا روز شنبه عملی را بغیر از صلوات بر محمد و آل محمد. پس در این شب و روز بسیار صلوات بفرستید.
و فرمود که: سنت مؤکد است که در هر روز جمعه بر محمد و اهل بیت او هزار مرتبه صلوات بفرستند و در روزهای دیگر صد مرتبه.
و حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود که: هیچ عملی در روز جمعه بهتر نیست از صلوات بر محمد و آل محمد.
و به سند دیگر منقول است که: هر که بعد از عصر در روز جمعه بگوید: اللهم صل علی محمد و ءال محمد الأوصیاء المرضیین بأفضل صلواتک، و بارک علیهم بأفضل برکاتک، و السلام علیه و علیهم و رحمه الله و برکاته، حق تعالی صدهزار حسنه در نامه عملش ثبت نماید، و صدهزار گناه را محو فرماید، و صدهزار حاجتش را برآورد، و صدهزار درجه برای او بلند کند.
و روایت دیگر آن است که: اگر هفت مرتبه بخواند، خدا به عدد هر بندهای حسنهای به او عطا فرماید، و عملش در آن روز مقبول گردد، و چون در قیامت مبعوث شود در میان دو چشمش نوری ساطع باشد.
و در بعضی احادیث این زیادتی هست که: و السلام علیه و علیهم و علی أرواحهم و أجسادهم و رحمه الله و برکاته. و هر یک را که بخوانند خوب است.
و حضرت امام رضا صلوات الله علیه فرمود که: هر که قادر نباشد بر چیزی که کفاره گناهان خود را بدهد صلوات بر محمد و آل محمد بسیار بفرستد که گناهانش را درهم میشکند.
و حضرت امام علی نقی صلوات الله علیه فرمود که: حق تعالی ابراهیم را خلیل خود گردانید برای آن که صلوات بر محمد و آل محمد بسیار میفرستاد.
و به سند معتبر از حضرت صادق صلوات الله علیه منقول است که: هر که به این نحو بر محمد و آل محمد صلوات فرستد که: صلوات الله و صلوات ملائکته و أنبیائه و رسله و جمیع خلقه علی محمد و ءال محمد، و السلام علیه و علیهم و رحمه الله و برکاته، از گناهان پاک شود مانند روزی که از مادر متولد شده بوده است.
و از حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه به سندهای معتبر منقول است که: چون عطسه کنید، بگویید: الحمدلله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و أهل بیته.
و به سند معتبر دیگر منقول است که: کسی که صدای عطسه کسی را بشنود و حمد الهی بکند و صلوات بر پیغمبر و اهل بیتش بفرستد، هرگز به درد دندان و درد چشم مبتلا نشود.
و به سندهای بسیار از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که فرمود که: هر که صلوات فرستد بر من، و بر آل من صلوات نفرستد، بوی بهشت را نشنود با آن که بوی بهشت از پانصد ساله راه شنیده میشود.
و به سند معتبر از آن حضرت منقول است که به حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه فرمود که: بشارت میدهم تو را که جبرئیل مرا خبر داد که کسی که از امت من صلوات بر من بفرستد و بعد از آن، صلوات بر آل من بفرستد درهای آسمان برای او گشوده میشود و ملائکه، هفتاد صلوات بر او میفرستند، و اگر گناهکار باشد گناهانش میریزد چنانچه برگ از درختان میریزد؛ و حق تعالی میفرماید که: لبیک ای بنده من و سعدیک! تو را اجابت کردم و مدد و اعانت تو مینمایم. و به ملائکه میفرماید که: ای ملائکه من! شما هفتاد صلوات بر او فرستادید؛ من هفتصد صلوات بر او میفرستم. و اگر بر من صلوات بفرستد و بر اهل بیت من صلوات نفرستد، میان صلوات او و آسمان، هفتاد حجاب به هم رسد؛ و حق تعالی فرماید که: لا لبیک و لا سعدیک. اجابت تو نمیکنم و تو را مدد و اعانت نمینمایم. ای ملائکه من! دعای او را بالا میاورید، مگر آن که به پیغمبر من عترت او را ملحق گرداند. پس دعای او پیوسته در حجاب است تا ملحق گرداند به من اهل بیت مرا.
و ظاهر احادیث معتبره آن است که هر وقت که نام مبارک آن حضرت مذکور شود صلوات بر او و بر آل اطهار فرستادن واجب است.
و در احادیث معتبره وارد است که فرمود که: کسی که من نزد او مذکور شوم و صلوات بر من نفرستد که گناهانش آمرزیده شود، پس او دور است از رحمت الهی.
و در حدیث دیگر فرمود که: بخیل و بدترین بخیلان کسی است که من نزد او مذکور شوم و صلوات بر من نفرستد.
و در حدیث دیگر فرمود که: هر که صلوات مرا فراموش کند راه بهشت را گم کرده است.
و به سند معتبر از مالک جُهَنی منقول است که گفت: من گُلی به دست حضرت امام جعفر صادق علیه السلام دادم. حضرت گرفتند و بو کردند و بر دیدههای خود گذاشتند و بعد از آن فرمودند که: هر که گلی را بگیرد و بو کند و بر چشمانش گذارد و بگوید: اللهم صل علی محمد و ءال محمد، هنوز آن گل را بر زمین نگذاشته، خدا او را بیامرزد.
نجم سیم: در بیان سبب مستجاب نشدن بعضی از دعاها
بدان که چون حق سبحانه و تعالی وعده فرموده است که دعاهای بندگان خود را مستجاب گرداند، البته خُلف در وعده الهی نمیباشد. پس این که بعضی از دعاها اثر استجابتش ظاهر نمیشود و به چند وجه جواب میتوان گفت:
[وجه] اول: آن که چون حق تعالی حکیم علیم است کارهای او البته منوط به حکمت و مصلحت میباشد. پس وعدهای که فرموده مشروط به حکمت است، یعنی: اگر مصلحت شما باشد مستجاب میکنم. چنانچه اگر کریمی گوید که: هرکه از من چیزی میطلبد عطا میکنم، و شخصی بیاید و گوید افعی کشندهای به دست من بده، یا زهر قاتلی را بده که بخورم، و آن سائل ضرر آنها را نداند، و دادن به او موجب هلاک او گردد، البته عطا نکردن در چنین حالی به کرم انسب است؛ بلکه عطا کردن جور است. و ظاهر است که اکثر آرزوهای خلایق موجب ضرر ایشان است و نمیدانند و از روی جهالت سؤال مینمایند. و حضرت امام زینالعابدین صلوات الله علیه در دعای طلب حاجات صحیفه کامله به این معنی اشاره فرموده که: ای خداوندی که متبدل نمیسازد حکمت او را وسیلهها.
اگر کسی گوید که: هرگاه چنین باشد دعا چه فایده دارد؛ زیرا که هرچه صلاح بندگان در آن است البته حق تعالی به عمل میآورد؟ جواب میگوییم که: ممکن است که یک امری بدون دعا مصلحت در عطای او نباشد، و مصلحت مشروط به دعا باشد.
پس امور بر سه قسم است: بعضی آن است که بدون دعا مصلحت در عطای آن هست؛ آن را بدون دعا کرامت میفرماید. و بعضی هست که با دعا نیز مصلحت در دادن آن نیست؛ آن را مطلقا منع میفرماید. و بعضی هست که با دعا مصلحت در عطای آن هست، و بیدعا مصلحت نیست؛ چنین امری عطایش موقوف به دعاست. و چون آدمی تمیز میان این امور به عقل خود نمیتواند کرد باید که در جمیع امور مُحتَمَله که به عقل خود خوب داند دعا بکند، و اگر حاصل نشود از دعا مأیوس نشود و بداند که البته صلاح او در آن چیز نبوده که حق تعالی دعایش را مستجاب نکرده. با آن که اصل دعا کردن عبادتی است بهترین عبادتها، و موجب قرب میشود.
چنانچه حضرت صادق علیه السلام فرمود که: دعا کن و مگو که: آنچه مقدر شده است خواهد شد. به درستی که دعا عبادت است.
و تفصیل این کلام بعد از این انشاءالله مذکور خواهد شد.
وجه دویم: آن است که هرچیز را شرطی چند میباشد و مانعی چند میباشد که تا آن شرایط به عمل نیاید و آن موانع برطرف نشود، ثمرهای بر آن فعل مترتب نمیشود. مثل آن که حق تعالی فرموده که: نماز کنید تا شما را بیامرزم. نماز را شرایط هست که اگر بدون آن شرایط به عمل آورد مقبول نیست. پس اگر کسی نماز بیوضو بکند نماز نکرده است و مستحق آمرزش نیست. و همچنین مانعی چند، از تأثیر میدارد چنانچه فرمودهاند که نماز موجب قرب است. اگر کسی نماز کند و جمیع قبایح را به جا آورد تأثیر آن قبایح که موجب بُعد و حرمان است مانع است از تأثیر نماز در قرب.
و همچنین اگر طبیبی گوید که ریوند مُسهل است، یعنی اگر با شرایطی که مقرر است بخورند و چیزی که منافی عمل او باشد به جا نیاورند، اسهال میکند. پس اگر کسی ریوند را بدون سَحق که یکی از شرایط عمل آن است، یا با یک مثقال تریاک که منافی عمل آن است بخورد و عمل نکند، گفته طبیب خطا نشده خواهد بود.
همچنین دعا را شرایط هست، چنانچه سابقا دانستی: از تضرع و زاری و اهتمام و خداشناسی و عبادت و ترک معاصی و خوردن حلال و تقدیم حمد و ثنا و صلوات و غیر اینها از شرایط و رفع موانعی که گذشت. پس به هر یک از آنها که اخلال کند و دعایش مستجاب نشود منافات با وعده الهی ندارد. و چون این معنی در ضمن احادیثی که سابقا در باب شرایط مذکور شد به وضوح پیوسته و به همین اکتفا مینماییم.
وجه سیم: آن است که گاه هست که حق تعالی دعایی را مستجاب میفرماید و مصلحت در تأخیر آن میداند؛ یا برای این که در این وقت به او ضرر میرساند، یا میخواهد که او دعا کند و درجات او در مراتب قرب زیاده گردد، و اگر به زودی حاجت او را برآورد ترک دعا میکند، و به آن درجات عالیه فایز نمیگردد. و بسا باشد که حاجت مؤمنی را مستجاب گردانند، و بعد از چندین سال به او بدهند.
چنانچه منقول است که از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند که: آیا میشود که دعای کسی مستجاب شود و در رسانیدن به او تأخیر شود؟ فرمود که: بلی؛ تا بیست سال.
و در حدیث دیگر فرمود که: از وقتی که موسی و هارون بر فرعون و قومش نفرین کردند و حق تعالی فرمود که: دعای شما مستجاب شد تا وقتی که خدا فرعون را هلاک کرد چهل سال گذشت.
و به سند صحیح منقول است که ابن ابی نصر به خدمت حضرت امام رضا صلوات الله علیه عرض نمود که: چندین سال است که از خدا حاجتی سؤال میکنم و روا نمیشود و از دیر شدن این حاجت در دلم چیزی به هم رسیده. حضرت فرمود که: ای احمد زینهار که شیطان را بر خود راه مده که تو را از رحمت خدا ناامید گرداند. به درستی که حضرت امام محمد باقر علیه السلام میفرمود که: به درستی که مؤمن از حق تعالی حاجتی سؤال مینماید و خدا تأخیر مینماید استجابت او را، برای این که دوست میدارد شنیدن آواز دعا و ناله و زاری او را.
پس حضرت امام رضا علیه السلام فرمود که: والله که آنچه خدا تأخیر میکند و از مؤمنان منع میفرماید در دنیا، و در آخرت به ایشان میدهد بهتر است از برای ایشان از آنچه در دنیا به ایشان میدهد. به درستی که حضرت امام محمد باقر علیه السلام میفرمود که: سزاوار این است که دعای مؤمن در هنگام نعمت و رخا مثل دعای او باشد در وقت شدت و بلا. و چنین نباشد که همین که به او عطا کنند سست شود و دعا را کم کند. پس باید که مؤمن را هرگز از دعا ملال حاصل نشود. به درستی که دعا را رتبه و منزلت عظیم نزد خدا هست. و بر تو باد به صبر کردن در بلاها و تنگیها، و طلب حلال نمودن، و صله رحم کردن.
و زینهار که بپرهیز از عداوت نمودن و معارضه کردن با مردم. به درستی که ما اهل بیت صله میکنیم با کسی که از ما قطع میکند، و احسان میکنیم با کسی که با ما بدی میکند. پس والله که در این امر عاقبت نیکو مشاهده مینماییم. و بدان که صاحب نعمت در دنیا اگر سؤالی کند و به او عطا کنند دیگر چیزی غیر آن سؤال خواهد کرد و نعمت الهی در نظر او سهل خواهد شد. و چون نعمت الهی بر مسلمانی بسیار شد، او را خطر عظیم هست به جهت حقوقی که خدا بر او واجب میشود، و بیم آن هست که فریفته شود و حقوق الهی را ادا ننماید و موجب طغیان او گردد.
بگو به من که اگر من سخنی به تو بگویم اعتماد بر گفته من خواهی کرد؟ گفتم: فدای تو گردم! اگر به فرموده تو اعتماد نکنم به گفته که اعتماد خواهم کرد و حال آن که تو حجت خدایی بر خلق؟ فرمود که: پس اعتماد به فرموده خدا بیشتر داشته باش. به درستی که خدا به تو وعده کرده است. آیا خدا نفرموده است که: چون بندگان از تو سؤال نمایند از (حال) من، بگو که من به ایشان نزدیکم؛ مستجاب میکنم دعای دعاکنندهای که مرا بخواند؟ و میفرماید که: ناامید مشوید از رحمت الهی. و میفرماید که: خدا وعده میکند شما را مغفرت عظیم از جانب خود و فضل بسیار. پس باید که اعتماد شما بر خدا زیاده باشد از اعتماد بر دیگران. و در خاطر خود راه مدهید بغیر از گمان نیک به خداوند خود تا گناهان شما آمرزیده شود.
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: بسیار است که حق تعالی دعای شخصی را مستجاب میفرماید و تأخیر مینماید تا مدتی، تا او زیاده دعا کند.
و در حدیث دیگر فرمود که: گاه هست که بندهای دعا میکند، پس حق تعالی میفرماید به دو ملک که موکلاند به او که: من حاجت او را مستجاب کردم؛ ولیکن الحال به او مدهید تا او دعا کند، که من دوست میدارم که آواز او را بشنوم. و گاه هست که بندهای دعا میکند، پس حق تعالی میفرماید که: زود حاجتش را بدهید، که من صدای او را دشمن میدارم.
و در حدیث دیگر فرمود که: پیوسته مؤمن با خیر و حالت نیکوست و امیدوار رحمت حق تعالی است، مادام که استعجال نکند، که ناامید شود و ترک دعا کند. راوی گفت که: چگونه استعجال کند؟ فرمود که: استعجال آن است که گوید که: این قدر مدت دعا کردم و اجابت را نمیبینم.
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: روزی حضرت ابراهیم خلیلالرحمن در کوه بیتالمقدس میگذشت که چراگاهی برای گوسفندان خود پیدا کند.
ناگاه صدای شخصی به گوشش رسید. از پی صدا رفت. دید که شخصی مشغول نماز است و طولش دوازده شبر است. و چون فارغ شد حضرت خلیل از او پرسید که: ای بنده خدا از برای که نماز میکنی؟ گفت: از برای خدای آسمان. حضرت ابراهیم پرسید که: آیا بغیر تو کسی از قوم تو باقی مانده است؟ گفت: نه. پرسید که: خوراک تو از کجا به دستت میآید؟
گفت: در تابستان میوه این درخت را جمع میکنم و در زمستان به آن معاش میکنم. فرمود که: منزلت در کجاست؟ اشاره به کوهی کرد که در برابر بود. حضرت ابراهیم فرمود که: مرا با خود نمیبری که امشب با تو به سر بریم؟ گفت: در میان راه آب عظیمی هست که نمیتوان گذشت. حضرت فرمود که: تو چگونه عبور مینمایی؟ گفت: بر روی آب راه میروم.
حضرت فرمود که: مرا با خود ببر؛ شاید که خدا به من هم این کرامت بفرماید که بر روی آب راه روم چنان که به تو کرامت فرموده.
پس عابد دست حضرت را گرفت و با هم رفتند. چون به آن آب رسیدند هر دو بر روی آب روان شدند و گذشتند. چون به خانه عابد رسیدند حضرت ابراهیم فرمود که: کدام روز عظیمتر است؟ عابد گفت که: روز جزا که مظالم بندگان را از یکدیگر میگیرند.
حضرت فرمود که: بیا که دست برداریم و خدا را بخوانیم که ما را از شر آن روز ایمن گرداند. عابد گفت که: دعای مرا چه میکنی؟ والله که سه سال است که برای مطلبی دعا میکنم و هنوز مستجاب نشده است. حضرت ابراهیم فرمود که: میخواهی که تو را خبر دهم که برای چه دعای تو را حبس کردهاند؟ گفت: بلی. فرمود که: حق تعالی چون بنده را دوست میدارد دعای او را حبس مینماید و زود برنمیآورد تا او را بسیار مناجات کند و از جناب مقدس او سؤال نماید و تضرع کند. و چون بندهای را دشمن میدارد دعایش را زود مستجاب میکند یا ناامیدی در دل او میافکند که دیگر دعا نکند.
بعد از آن فرمود که: حاجت تو چه چیز بود؟ گفت که: روزی گله گوسفندی بر من گذشت و پسری نیکورویی با آن گله بود و آن پسر گیسوی مُشکبویی داشت. پرسیدم که: این گوسفندان از کیست؟ گفت: از ابراهیم خلیلالرحمن. پس من دعا کردم که: خداوندا اگر تو را در زمین خلیلی و دوستی هست به من بنما. ابراهیم فرمود که: خدا دعای تو را مستجاب گردانیده. منم ابراهیم، دوست خداوند رحمان. پس حضرت با او معانقه فرمودند، و چون حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله مبعوث شدند مصافحه مقرر شد.
وجه چهارم: آن است که حق سبحانه و تعالی بعضی از بندگان را که حاجتی طلبند و صلاح ایشان در آن نباشد، اضعاف مُضاعَفه آن حاجت را در دنیا و آخرت به ایشان کرامت میفرماید. پس دعای ایشان را رد نفرموده، و حاجت ایشان را بر وجه اکمل روا کرده است. چنانچه اگر کسی از پادشاهی فَلسی طلب نماید و آن پادشاه در عوض جواهری به او عطا کند که صدهزار تومان قیمت آن باشد، هیچ عاقل نمیگوید که حاجت او را رد کرده است؛ بلکه او را مدح میکنند که اضعاف اضعاف آنچه آن سائل طلبیده به او عطا فرموده.
پس در درگاه پادشاه پادشاهان، این گدایان جاهل و سائلان نادان مطالب خسیسه را منظور نظر خود میگردانند و از حق تعالی سؤال مینمایند؛ و آن کریم علیالاطلاق نعمتهای بیانتها و رحمتهای بیعَد و احصا در برابر عطا میفرماید، و قدر آنها را نمیدانند و از عدم حصول آن مطلب خسیس شکایت مینمایند. اما آنچه در آخرت به ایشان کرامت میفرماید درجات رفیعه و مراتب عالیه بهشت است که نامزد محرومان حاجات دنیا و ناکامان عرصه نیستی و فنا گردانیده.
چنانچه به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: به درستی که گاه هست که بندهای در حاجتی خدا را میخواند، و حق تعالی میفرماید که: اجابت دعای او را تأخیر کنید که من مشتاق آواز و دعای اویم. پس چون روز قیامت میشود حق تعالی میفرماید که: ای بنده من مرا خواندی در دنیا و اجابت تو را تأخیر کردم، و فلان ثواب را به عوض برای تو مقرر ساختهام. و در فلان حاجت دیگر مرا خواندی و اجابت تو را تأخیر کردم، و فلان ثواب عظیم را به عوض به تو دادهام. پس آن مؤمن از بسیاری عطاها و ثوابها که مشاهده نماید آرزو کند که کاشکی هیچ دعای من در دنیا مستجاب نمیشد.
و اما آنچه در دنیا عطا میفرماید مراتب قرب و کمالات نامتناهی است که لازم دعاست.
ای عزیز بدان که حق سبحانه و تعالی بندگان نادان را از روی غایت لطف و مهربانی با طبع جهول ایشان مدارا مینماید، و به دام دانه خواهشهای طبع سرکش ایشان، از روی حکمت، ایشان را به ساحت کبریای خود میکشاند. چنانچه بلاتشبیه بازی را پادشاهی خواهد شکار کند، اگر اول به او گوید که: بیا که من تو را بر سر دست خود میگیرم و شهباز اوج عزتت میگردانم، هیچ فایدهای در تسخیر او نمیکند. بلکه اول او را به طعمه و دانه، آشنای دام خود میگرداند و چون قابل شد، بر روی دست خویشش جا میدهد و به هر جایش که میفرستد به زودی برمیگردد.
و اگر پدر مهربان طفلی راخواهد که به کسب علوم و حقایق فرستد، اگر صدهزار دلیل و برهان برای او بگوید، فایده نمیکند. بلکه اول او را به جوز و مویز و وعده قبای رنگین و عبای زرین به مکتب آشنا میکند، چون لذت فهم حقایق و حکمتها را یافت، به سیاستهای عظیم او را از آن شغل باز نمیتوان داشت.
همچنین این حیوانات عدیمالشعور و طفل طبعان مغرور، چون فضیلتی و کمالی و لذتی و بهرهای بغیر از خوردنی و پوشیدنی و دینار و درهم و خَیل و حَشَم و سایر لذات جسمانی نیافتهاند، حکیم مطلق و کریم لایزال با نهایت رتبه عظمت و استغنا و جلال، ایشان را به درگاه خود خوانده، که هرچه خواهید از من بطلبید، و نمک آش خود را از من بخواهید، و سبزی طعام را از من بطلبید؛ تا آن که از این راه رو به درگاه او آورند، و از بسیاری دعا و توسل و مناجات با نهایت بیگانگی، به مرتبه آشنایی و قرب فایز گردند، و لذت مناجات او بیابند، و از خلق رو برتافته در جمیع امور رو به او داشته باشند.
زهی کرم بیانتها که به دام و دانه نمک و سبزی به ساحت قرب خود میرساند و به وسیله خواهشهای نفسانی مقرب حضرت یزدانی میگرداند؛ و آن جاهل نادان شبهه میکند یا دلگیر است که حاجتم برآورده نشده است. ان الانسان لربه لکفور. مگر نمیدانی که اصل دعا کردن عبادت است و در این ضمن، بندگی خدا کردهای، و با مالکالملوک مناجات کردهای، و ثوابهای آخرت تحصیل نمودهای، و پا بر بساط قرب خداوند جبار گذاشتهای، و خداوند عالم را انیس و همراز خود گردانیدهای، و به سمع یقین و ایمان لبیکها از عرش رفعت شنیدهای.
و اگر معنی مناجات و لذت آن را بفهمی و رازهای نهانی را به گوش دل بشنوی و دلداریها و بنده نوازیهای آن محبوب حقیقی را در هنگام تضرع و دعا ادراک نمایی، حاجتها و آرزوهای خود را - بلکه خود را - گم خواهی کرد. اگر رخصت دخول مجلس پادشاهان عاجز دنیا بیابی و گوشه چشم التفاتی از ایشان ببینی، تمام حاجتهای خود را فراموش میکنی. هیهات، هیهات! جسم خاکی را همین بس نیست که او را با جناب ربالارباب به مُشافهه رخصت مکالمه و عرض حاجت دادهاند و کلیدهای خزاین رحمت را به زبانش سپردهاند و متکفل امور و مصالح او گردیدهاند؟ و حضرت ربالعزه میفرماید که: تو دعا بکن و خیر خود را به من بگذار، و او سرکشی میکند و از روی علم ناقص و جهل کامل خود بر آن جناب گستاخی میکند و تحکم مینماید. اگر غفلت، عقلها را پریشان نکرده بود بایست که کسی که این احادیث متواتره را بشنود که حضرت عزت میفرماید که: حاجت او را برمیاورید که من آواز او را دوست دارم و مشتاق ناله اویم در ناکامی حاجت برنیامدن، از شوق به کام دل بمیرد و دیگر دست جانش دامان خواهشی نگیرد.
چون سخن نازک شد و عبارت نارساست و مطلب وسیع است، سخن را مختصر کرده، ختم میکنیم این مبحث را به ذکر جماعتی که دعای ایشان مستجاب است، و جمعی که دعای ایشان مستجاب نیست.
به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: سه کساند که دعای ایشان مستجاب است: کسی که به حج بیتاللهالحرام رود دعایش مستجاب است؛ پس نیک به احوال بازماندگانشان برسید تا در حق شما دعا کنند. و کسی که به جهاد فیسبیلالله رود، پس نیکو خلافت کنید در اهل ایشان. و کسی که بیمار باشد دعایش مستجاب است؛ پس او را به خشم میاورید و دلتنگ مگردانید.
و از حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه منقول است که: پنج دعاست که از پروردگار عالم محجوب نمیگردد: دعای امام عادل، و دعای مظلوم (حق تعالی به او میفرماید که البته از برای تو انتقام میکشم اگرچه بعد از مدتی باشد)، و دعای فرزند صالح از برای پدر و مادرش، و دعای پدر صالح از برای فرزندش، و دعای مؤمن از برای برادر مؤمنش غایبانه (حق تعالی میفرماید که: تو را دو برابر او کرامت کردم).
و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: بپرهیزید از نفرین مظلوم که دعای او را از حجابها میگذرانند تا آن که حق تعالی به سوی آن نظر میفرماید و میگوید که: بلند کنید دعای او را که من مستجاب میکنم. و بپرهیزید از نفرین پدر که از شمشیر تندتر است.
و در حدیث دیگر فرمود که: چهار کساند که دعای ایشان رد نمیشود تا آن که درهای آسمان برای ایشان گشوده میشود و دعای ایشان به عرش میرسد: دعای پدر از برای فرزند، و نفرین مظلوم بر ظالم، و دعای کسی که به عمره رفته باشد تا برگردد، و دعای روزهدار تا افطار نماید.
و از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه منقول است که: سه دعاست که از حق تعالی محجوب نمیگردد: دعای پدر برای فرزند اگر به او نیکی کند، و نفرین پدر بر فرزند اگر عاق او گردد؛ و نفرین مظلوم بر ظالم، و دعای مظلوم برای کسی که او را یاری کند و حق او را از ظالم بگیرد؛ و دعای مؤمنی که در حق برادر مؤمنی دعا کند که با او مواسات و احسان کرده باشد برای خشنودی اهل بیت رسول صلوات الله علیهم، و نفرینی که مؤمن بر کسی کند که محتاج به او شده باشد و مضطر باشد و او قدرت بر مواسات و احسان به او داشته باشد و نکند.
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: پنج کساند که دعای ایشان مستجاب نیست: مردی که حق تعالی طلاق زنش را به دست او گذاشته و آن زن او را آزار میکند، و دارد مالی که مَهر او را بدهد و او را رها کند، نمیکند و بر او نفرین میکند؛ و شخصی که غلامش سه مرتبه بگریزد، و او را نفروشد و بر او نفرین کند، یا چون بار دیگر بگریزد دعا کند که خدا به او برگرداند؛ و شخصی که در زیر دیوار خم شده شکسته گذرد و تند نگذرد، و دعا کند که بر سرش نیاید؛ و شخصی که مالی به کسی قرض بدهد و گواه نگیرد، و دعا کند که خدا مالش را به او رساند؛ و شخصی که قدرت بر طلب روزی داشته باشد، و در خانه خود بنشیند و طلب نکند و گوید که: خدایا مرا روزی بده.