ای ابوذر از خدا حیا کن و شرم بدار. به درستی که من - به حق آن خداوندی که جانم در قبضه قدرت اوست - چون به بیتالخلا میروم جامه خود را بر سر و رو میپیچم از شرم دو ملکی که با مناند.
ای ابوذر میخواهی که داخل بهشت شوی؟ گفتم: بلی؛ پدر و مادرم فدای تو باد! فرمود که: پس امل و آرزوی خود را در دنیا کوتاه کن و مرگ را در برابر چشم خود بدار که پیوسته در یاد مرگ باشی. و از خدا حیا بدار چنان که سزاوار حیا داشتن است.
گفتم: یا رسول الله ما همه از خدا حیا و شرم داریم. فرمود که: حیا داشتن چنین نیست. ولیکن حیای از خدا آن است که فراموش نکنی قبر و پوسیدن و کهنه شدن در قبر را، و فراموش نکنی جَوف را و آنچه در جوف است (یعنی شکم و فرج را از حرام و شبهه نگاه داری)؛ و فراموش نکنی سر را و آنچه در سر است (یعنی چشم و گوش و زبان و اندیشه و خیال خود را از معصیت بازداری و به طاعت مصروف گردانی). و کسی که کرامت و بزرگی آخرت را خواهد باید که زینت دنیا را ترک نماید. پس هرگاه چنین باشی - ای ابوذر - به درجه ولایت الهی میرسی و دوست خدا میگردی.
در این مقام حضرت سیدالاَنام به چندین خلق از اخلاق کریمه اشاره فرمودهاند:
خصلت اول: حیاست
و حیا عبارت از تأثر نفس است از امری که قباحت آن امر بر او ظاهر شود. و این باعث انزجار او میگردد از آن عمل.
و این بر دو قسم است: یکی از افضل صفات کمال است و مورث فوز به سعادات است؛ و دیگری نقص است و موجب حرمان از کمالات است.
اما آنچه کمال است آن است که بعد از آن که به علم، تمیز میان نیک و بد و حق و باطل کرده باشد، از خدا و خلق شرم کند در ترک کردن عبادات و محاسن آداب شریعت، و از مرتکب شدن معاصی و قبایح آداب که از شرع قباحت آنها معلوم شده باشد. و مجملی از تفسیر حیا در اول کتاب مذکور شد.
و ظاهر است که کسی که مُتَصف به صفت حیا باشد، البته هر قبیحی را که اراده نماید، اگر تفکر نماید که حق تعالی حاضر است و بر فعل او مطلع است، و حضرت رسول و ائمه معصومین صلوات الله علیهم بر فعل او مطلع میشوند، و هر روز اعمال امت را بر ایشان عرض مینمایند، و دو ملک که پیوسته ملازم اویند البته بر عمل او مطلع میشوند، و اگر حق تعالی پرده از او برگیرد ملائکه سماوات بر فعل او مطلع میشوند، و در قیامت در حضور صد و بیست و چهار هزار پیغمبر و گروه بیحد و احصا از ملائکه و سایر عباد رسوا خواهد شد، و این معنی از روی یقین و ایمان حالی او گردد، البته متوجه آن عمل نخواهد شد؛ و همچنین در فعل طاعات.
و آنچه از حیا مذموم است آن است که امر حقی را به عقل ناقص خود قبیح شمارد و ترک آن کند. و این از جهل ناشی میشود. مثل آن که مسئلهای بر او مشکل شده است؛ نمیپرسد و حیا نمیکند و در جهالت میماند. یا عبادتی را ترک میکند برای این که در نظر جمعی از اشقیا بدنماست.
و این حیا موجب محرومی از سعادات است، و حق تعالی میفرماید که: و الله لا یستحیی من الحق: به درستی که حق تعالی حیا نمیکند از (بیان) حق.
و به سند معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که حیا دو حیاست: حیای عقل است و حیای حماقت. و حیای عقل از علم ناشی میشود و باعث علم میشود، و حیای حماقت از جهل و نادانی ناشی میشود و باعث جهالت میگردد.
و حضرت صادق صلوات الله علیه فرمود که: حیا از ایمان است، و ایمان موجب دخول بهشت است.
و فرمود که: حیا و ایمان هر دو در یک ریسمان بستهاند. هر یک که از آدمی جدا شد دیگری با او میرود.
و در حدیث دیگر فرمود که: ایمان ندارد کسی که حیا ندارد. و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: چهار خصلت است که در هر که باشد آنها، اگر از سرتاپای او گناه باشد خدا گناهان او را به حسنه بدل میکند: راستگویی، و حیا، و حسن خلق، و شکر. و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: هر که روی او تنگ است علم او کم است. پس حیای در طلب علم خوب نیست.
و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: از امثال حکما و دانایان پیش نمانده است مگر یک مثل که: اگر حیا نداری آنچه خواهی بکن. یعنی ترک حیا موجب ارتکاب جمیع قبایح میشود.
و در حدیث دیگر فرمود که: حیا بر دو وجه است: یکی از ضعف عقل و سستی رأی است، و دیگری قوت است و اسلام است و ایمان است.
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: حضرت عیسی میفرمود که: کسی که در خانه خود به خلوت نشیند باید پرده خانه را بیاویزد. به درستی که حق تعالی حیا را در میان خلق قسمت فرموده چنان که روزی را قسمت فرموده.
و از این حدیث شریف ظاهر میشود که سنت است که کسی که به بیتالخلا رود جامه بر سر بیندازد یا بپیچد که سر و رو را فراگیرد. چون حالت ناخوشی است مناسب حیا این است که روی خود را بپوشد. یا آن که چون در این حالت بر عیوب ظاهره خود از فَضَلات و کثافات ظاهری مطلع میشود باید که عیوب باطنه و اخلاق ذمیمه و گناهان خود را یاد کند و از آنها شرم کند که از این کثافتهای ظاهر بدتر است. و در دعاهای آداب خلوت اشاره به این معنی هست.
و اکثر علما در آداب خلوت نقل کردهاند که: سنت است سر را پوشیدن که سر برهنه نباشد. و بعضی هر دو معنی را از سنتیها شمردهاند، و این معنی متضمن آن نیز هست زیرا که در تقنیع که در این حدیث وارد شده، سرپوشیدن هم به عمل میآید، و فایده بدنی هم دارد که بوهای بد به دماغ سرایت نکند.
خصلت دویم: عفت شکم است از محرمات و مکروهات و شبهات
و عفت واجب آن است که از خوردن حرام اجتناب نماید، و عفت از چیزهایی که نهی کراهت از آن فرمودهاند، و از شبههها که به ظاهر شرع حلال باشد و احتمال بودن حرام در میان آن مال غالب باشد مثل مال جماعتی که اکثر مکاسب ایشان حرام است - مانند ارباب مناصب - مستحب است.
و این تکلیف از اعظم تکالیف الهی است. و سعی کردن در تحصیل حلال دشوارترین کارهاست، چنانچه وارد شده است که: حلال قوت برگزیدگان است.
و در بعضی اخبار وارد شده است که حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه برای همین بر انبان غذای خود مهر میزدند که شبهه داخل آن نشود.
و بدان که غذاها را در اعمال و آثار و قرب و بعد به خدا مدخلیت عظیم هست زیرا که قوتهای بدنی آدمی از ورح حیوانی است. و روح حیوانی بخاری است که از خون به هم میرسد، و خون از غذا به هم میرسد. پس چون غذای حلال قوت آن به اعضا و جوارح درآمد، هریک را به کاری که پسندیده است میدارد و همه آن قوت، صرف عبادات میشود.
و لقمه حرام که در بدن درآمد و قوت آن به اعضا و جوارح سرایت کرد، آن قوتهای از حرام به هم رسیده، حرامزادهاند و از حرامزاده کار خوب نمیآید. چون سر از دریچه چشم به در میکند چشم را به معاصی میدارد و هزار فساد میکند؛ و اگر سر از دریچه گوش به در میکند او را به شنیدن انواع باطلها میدارد؛ و همچنین در جمیع اعضا و جوارح. و اگر نطفه میشود فرزندی که از آن حاصل میشود به یک معنی حرامزاده است و مایل به بدیها میباشد.
و آن حدیث که واقع شده است که: کسی که راغب است به غیبت مسلمانان حلالزاده نیست ممکن است که بر این معنی محمول باشد.
و لقمه حلال همه نور و عبادت و معرفت میشود و موجب قرب به خدا میشود و دل را منور میکند. و این معنی به تجربه نیز معلوم شده است.
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که خواهد دعایش مستجاب شود باید که کسبش را حلال کند.
و به اسانید معتبره از حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه منقول است که: بهترین عبادتهای خدا عفیف داشتن شکم و فرج است.
و منقول است که شخصی به آن حضرت عرض نمود که: عمل من بسیار ضعیف است و روزه کم میدارم. اما گمان من این است که نمیخورم مگر از حلال. حضرت فرمودند که: کدام عبادت بهتر است از عفت شکم و فرج.
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: بیشتر چیزی که امت من به سبب آن داخل جهنم میشوند دو چیز میان تهی است: شکم و فرج.
و به سند معتبر از حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله منقول است که: هرکه از امت من از چهار خصلت سالم باشد بهشت از برای او واجب میشود: از داخل شدن در دنیا، و متابعت نمودن هواهای نفس، و شهوت شکم، و شهوت فرج.
و به سند معتبر منقول است که: حضرت صادق علیه السلام به نَجم فرمود که: ای نجم!
تمام شما شیعیان در بهشت با ما خواهید بود اما چه بسیار قبیح است که یکی از شما وقتی داخل بهشت شود که پردهاش دریده شده باشد و عیبش فاش شده باشد. نجم گفت: فدای تو شوم! شیعه شما چنین خواهد شد؟ فرمود که: بلی؛ اگر شکم و فرج خود را حفظ نکند.
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: بیشتر چیزی که بر امت خود میترسم بعد از خود، این کسبهای حرام است، و شهوتهای مخفی، و ربا و سود در بیع و قرض.
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: کسی که مالی از غیر حلال کسب کند و به آن مال به حج رود و تَلبیه گوید، ندا میرسد به او که: لا لبیک و لا سعدیک. یعنی: لبیک گفتن تو و اجابت کردن و خدمت کردن تو مقبول درگاه ما نیست. و اگر مال از حلال کسب کند و به حج رود و تلبیه گوید، در جواب او لبیک و سعدیک میگویند.
و از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه منقول است که: دنیا به حلال بر جمعی مُشرف شد و حلال را بر ایشان جلوه داد و عرض کرد. آن حلال محض را قبول نکردند تا از دنیا رفتند. پس بر جماعتی حلال و شبهه را با هم عرض کرد. گفتند: ما را به شبهه احتیاجی نیست، و حلال را به وسعت صرف کردند. و برای جمعی حرام و شبهه را جلوه داد. ایشان گفتند که: ما را به حرام احتیاج نیست، و در شبهه به فراخی عیش کردند. و خود را به حرام صرف برای جماعتی جلوه داد و از پیش رفتند و به آنچه میخواستند نرسیدند. و مؤمن در دنیا میخورد به قدر حاجت، مثل کسی که به خوردن مَیته مضطر شده باشد.
و حضرت امام موسی کاظم صلوات الله علیه فرمود که: حرام نمو نمیکند و زیاد نمیشود، و اگر نمو کند برکت نمیدارد، و هرچه را در راه خدا انفاق میکند ثواب نمییابد، و هرچه از عقب خود میگذارد توشه اوست به سوی آتش جهنم.
و به سند معتبر منقول است از سَماعه که: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم که: شخصی از مناصب و اعمال بنیامیه مال به هم رسانیده است و از آن مال تصدق میکند و صله و احسان به خویشان میکند و حج میکند که آن کارهایش را خدا بیامرزد. و میگوید که: خدا فرموده است که: حسنات، گناهان را برطرف میکند. حضرت فرمود که: آنچه از مال مردم تصرف مینماید گناه است و گناه، گناه را برطرف نمیکند. ولیکن ثواب، گناه را برطرف میکند.
و منقول است در تفسیر این آیه که حق تعالی میفرماید که: و قدمنا الی ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا، که ترجمهاش این است که: قصد کردیم به سوی آنچه کرده بودند از اعمالی (که به صورت عمل خیر بود)، پس گردانیدیم آن عمل را مانند ذرههای پراکنده در هوا (یا: غبار متفرق، یا: خاکستر بر باد داده)، حضرت صادق علیه السلام فرمود که: والله که اعمالشان از جامههای سفید مصری سفیدتر و نورانیتر خواهد بود. پس حق تعالی میفرماید که: هبا شو! پس پراکنده و باطل میشود برای این که چون به حرامی میرسیدند آن را میگرفتند.
خصلت سیم: عفت فرج است از محرمات و مکروهات و شبهات
و این نیز از تکالیف شاقه الهی است. و تحقیقش همان است که گذشت که احتراز از زنای صرف واجب است و زنا از گناهان کبیره است. و مکروهاتی که در شرع معلوم شده است عفت از آنها مستحب است.
و شبههها بر دو قسم است: یکی به اعتبار اشکال در مسئله است، و احتراز از آنها نیز بنابر مشهور مستحب است و بعضی این احتیاط را واجب میدانند مگر آن که طرف حرمت بسیار ضعیف باشد. و قسم دیگر به شبهه مال برمیگردد. مثل آن که به زر شبهه کنیزی خریده باشد، یا زر شبههای را مَهر کرده باشد، یا مهر زن را غصب کند و در دادن با قدرت مضایقه کند.
و زنا بر اعضا و جوارح منقسم میشود. زنای فرج معلوم است. و زنای چشم نگاه کردن به پسران به شهوت و به زنان غیر مَحرم است. و زنای گوش، شنیدن آوازی است که باعث شهوت شود. و زنای دست، دستبازی با نامحرم کردن است. و همچنین در سایر اعضا، و اینها نیز حرامی و شبههای میدارد.
چنانچه به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق صلوات الله علیهما منقول است که فرمودند که: هیچ کس نیست مگر آن که بهرهای از زنا مییابد. و زنای چشمان نظر کردن است، و زنای دهان بوسیدن است، و زنای دستها لمس کردن است، خواه فرج تصدیق این اعضا بکند و خواه تکذیب کند. یعنی خواه زنای فرج متحقق شود و خواه نشود.
و به سند معتبر از حضرت صادق صلوات الله علیه منقول است که: بدترین مردم در عذاب در روز قیامت مردی است که نطفه خود را در رحمی قرار دهد که بر او حرام باشد.
و از حضرت امام موسی کاظم علیه السلام منقول است که فرمود که: بپرهیز از زنا که روزی را برطرف میکند و دین را باطل میکند.
و حضرت صادق صلوات الله علیه فرمود که: از برای زناکار شش خصلت میباشد: سه عقوبت در دنیا، و سه عقوبت در آخرت. اما آنچه در دنیاست: نور رو را میبرد، و فقیر میکند، و فنا و نیستی را نزدیک میکند. و آنچه در آخرت است: غضب پروردگار است، و دشواری حساب، و خُلود در جهنم.
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: چون زنا بعد از من در میان امت بسیار شود مرگ فَجأه بسیار میشود.
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: حضرت یعقوب به فرزندش میگفت که: ای فرزند! زنا مکن که اگر مرغی زنا کند پرهایش میریزد.
و در حدیث دیگر فرمود که: حواریان در خدمت حضرت عیسی جمع شدند و گفتند: ای معلم خیرات! ما را ارشاد کن. حضرت عیسی فرمود که: حضرت موسی کلیم خدا شما را امر کرد که قسم دروغ به خدا مخورید؛ و من امر میکنم شما را که نه قسم راست بخورید و نه قسم دروغ. و موسی پیغمبر خدا شما را امر میکرد که زنا مکنید؛ و من شما را امر میکنم که در خاطر خود هم زنا مگذرانید چه جای آن که به جا آورید. به درستی که کسی که در خاطر خود خیال زنا میگذراند به مثابه کسی است که در خانه مزین طلاکاری آتش برافروزد و دود آن نقشها و زینتها را باطل کند هرچند خانه نسوزد.
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که به مفضل بن عمر فرمود که: ای مفضل میدانی که چرا گفتهاند که هر که زنا به حرمت مردم میکند روزی زنا به حرمت او نیز خواهند کرد؟ گفت: نه. فرمود که: زن زناکاری در میان بنیاسرائیل بود و مردی هم در میان ایشان بود که بسیار به قصد زنا به نزد آن زن میرفت. در روز آخری که به نزد آن زن آمد خدا بر زبان آن زن جاری کرد که: به خانه خود که میروی مردی را با زن خود خواهی دید. آن مرد با خاطر مشوشی از خانه آن زناکار بیرون آمد و در غیر وقتی که همیشه به خانه میرفت داخل خانه شد بیرخصت. ناگاه مردی را در فِراش زن خود دید. هر دو را به خدمت حضرت موسی آورد. در آن حالی جبرئیل نازل شد و گفت: هرکه زنا میکند روزی با حرمت او نیز زنا میکنند. پس حضرت موسی نظر به ایشان کرد و فرمود که: عفت بورزید از زنان مردم تا زنان مردم شما با عفت باشند.
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: جبرئیل مرا خبر داد که بوی بهشت از هزارساله راه شنیده میشود، و عاق پدر و مادر، و قطع کننده رحم، و مرد پیر زناکار نمیشنوند.
و از حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه منقول است که: دروغ میگوید کسی که گمان میکند که حلالزاده است و زنا را دوست میدارد.
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: نیکی کنید با پدران خود تا فرزندان شما با شما نیکی کنند، و عفت ورزید از زنان مردم تا عفت ورزند زنان شما.
و فرمودند که: ولدالزنا سه علامت دارد: مردم را در حضور ایشان آزار میکند، و مشتاق است به زنا، و بغض ما اهل بیت دارد.
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: چهار چیز است که داخل خانه میشود مگر آن که آن خانه خراب میشود و هرگز به برکت، آبادان نمیشود: خیانت در امانت کردن، و دزدی، و شراب خوردن و زنا کردن.
و در حدیث دیگر فرمود که: در شب معراج گذشتم به زنی چند که ایشان را به پستانها آویخته بودند. پرسیدم از جبرئیل که: ایشان کیستند؟ گفت که: اینها زنی چندند که زنا کردهاند و فرزندان به هم رسانیدهاند و به شوهرهای خود ملحق ساختهاند و مال شوهرها به میراث به ایشان رسیده.
و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: هرکه به حرام در دُبُر زنی جماع کند یا با مردی یا پسری اغلا کند، خدا او را در روز قیامت محشور گرداند از مردار گندیدهتر که مردم از بوی او متأذی باشند، تا به جهنم داخل شود. و خدا از او قبول نکند هیچ عملی را، و اعمالش را همه حبط نماید. و او را در تابوتی داخل کند و بفرماید که او را به میخهای آهن بر آن تابوت بدوزند. و در عذابی باشد که اگر رگی از رگهای او را بر چهارصدهزار کس بگذارند همه بمیرند. و از همه کس عذابش بیشتر باشد.
و کسی که زنا کند با زنی یهودی یا نصرانی یا مجوسی یا مسلمان، خواه آزاد و خواه بنده، خدا بر قبر او سیصدهزار در از جهنم بگشاید که از آن درها مارها و عقربها و شهابها از آتش در قبر او داخل شوند، و بسوزد تا روز قیامت. و چون محشور شود اهل قیامت از گند فرج او متأذی باشند تا داخل جهنم شود.
و کسی که به خانه همسایه نظر کند و نظرش بر عورت مردی یا گیسوی زنی یا بدن آن افتد خدا او را داخل جهنم کند با منافقانی که تتبع امور مخفی مسلمانان میکردند. و از دنیا بیرون نرود تا رسوا شود و در آخرت عیوبش فاش شود.
و کسی که قدرت بر زنی یا کنیزی که بر او حرام باشد به هم رساند و از خوف الهی آن راترک نماید حق تعالی آتش جهنم را بر او حرام گرداند و او را از خوف عظیم قیامت ایمن گرداند و او را داخل بهشت سازد.
و کسی که به حرام دست به دست زنی رساند، چون به صحرای محشر درآید دستش در گردنش بسته باشد.
و کسی که با زن نامحرمی خوش طبعی کند حق تعالی به هر کلمه هزار سال او را در محشر حبس کند.
و اگر زنی راضی شود که مردی به حرام او را در بر گیرد یا ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید یا با او خوش طبعی کند، بر آن زن نیز گناه آن مرد باشد. و اگر مرد او را مجبور سازد گناه هر دو بر مرد باشد.
و کسی که چشمهای خود را پرکند از دیدن زنی به حرام، خدا در قیامت بر چشمانش میخها بدوزد، و چشمش را پر از آتش کند تا از حساب خلایق فارغ شود. پس بفرماید که او را به جهنم برند.
و هر که با زن شوهرداری زنا کند، از فرج آن مرد و زن رودخانهای از چرک و ریم روان شود پانصدساله راه، و جمیع اهل جهنم از گند ایشان متأذی باشند.
و غضب الهی شدید است بر زنی که شوهر داشته باشد و نظر به غیرمحرم خود بکند.
و اگر چنین کند خدا ثواب اعمالش را حبط نماید.
و اگر زنی مرد بیگانه را به فراش شوهر خود درآورد بر خدا لازم است که او را به آتش بسوزاند بعد از آن که در قبر او را عذاب کرده باشند.
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود که: حرمت اغلام زیاده از زناست زیرا که حق تعالی به اغلام، امتی را هلاک کرد و کسی را به زنا در دنیا هلاک نکرد.
و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: هرکه با پسری جماع کند، در روز قیامت جُنُب محشور شود، و آبهای دنیا او را پاک نکند، و خدا بر او غضب کند او را لعنت کند و برای او جهنم را مهیا گرداند. و بدمحل بازگشتی است جهنم برای او.
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: مردی که بر پشت مردی میرود عرش الهی به لرزه میآید. و مردی که بگذارد که با او چنین عمل قبیحی بکنند خدا او را بر روی جِسر جهنم حبس نماید تا از حساب خلایق فارغ شود. پس بفرماید که او را به جهنم افکنند و او را در هر طبقهای عذاب کنند تا به طبقه زیرین جهنم رسد و از آنجا بهدر نیاید.
و حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه فرمود که: لواط آن است که در پایینتر از دبر با او مباشرت کند. و مباشرت کردن در دبر کفر است به خدا.
و حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه فرمود که: خداوند عالمیان میفرماید که: به عزت و جلال خود سوگند میخورم که بر استبرق و حریر بهشت نمینشیند کسی که مردم در دبر او وَطی کنند.
و حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه فرمود که: چون قیامت قائم شود بیاورند زنانی را که با مثل خود مُساحقه کردهاند، جامههای آتش در بر، و مقنعهها از آتش بر سر، و زیر جامهها از آتش پوشیده. و عمودی از آتش در جَوف ایشان داخل کنند و ایشان را به جهنم اندازند.
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: هرکه پسری را به شهوت ببوست حق تعالی در روز قیامت لجامی از آتش بر سر او کند.
خصلت چهارم: نگاه داشتن چشم است از محرمات و مکروهات
و از چشم مفاسد عظیمه در نفس آدمی راه مییابد؛ بلکه دریچه اکثر معاصی چشم است و از آنجا خیال بسیاری از معاصی در نفس حاصل میشود.
و نظر کردن به زنان نامحرم، و به فرج غیرزن و مُتعه و کنیزی که به ملک یا به تحلیل وطیش حلال باشد، و اطفال بسیار خرد حرام است. و همچنین نظر کردن به پسران ساده و مُزلف با لذت و شهوت حرام است و موجب عشق مَجاز که به حقیقت کفر است میگردد. زیرا که بتپرستی میشود و در جمیع احوال، آن معشوق در نظرش میباشد و از خدا دور میشود و هر فسقی یا کفری که معشوقش او را به آن مأمور سازد اطاعت میکند.
چنانچه به سند معتبر منقول است که از حضرت صادق صلوات الله علیه پرسیدند از عشق. حضرت فرمود که: دلهایی که از یاد الهی خالی است، حق تعالی محبت غیر خود را به آن دلها میچشاند.
و به سند معتبر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: زنهار که حذر نمایید و بپرهیزید از نظر کردن و صحبت داشتن با فرزندان ساده اغنیا و پادشاهان، که فتنه ایشان بدتر است از فتنه دختران که در پردهها میباشند.
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: نظر کردن تیری است از تیرهای زهرآلوده شیطان. و هر که ترک کند نظر حرامی را از برای خدا نه از برای غیر او، حق تعالی ایمانی با او کرامت فرماید که طعم و لذت آن ایمان را بیابد.
و در حدیث دیگر فرمود که: مکرر نظر کردن، شهوت را در دل آدمی میکارد و از برای فتنه آدمی و فریفته شدن او همین نظر کردن کافی است.
و در حدیث دیگر فرمود که: ایمن نباشند آن جماعت که نظر بر پشت سر زنان مردم میافکنند از این که مردم نیز نظر به عقب زنان ایشان کنند.
و از جمله نظرهایی که بد است و مورث مفاسد میشود، از روی خواهش نظر کردن به زینتهای دنیا و اهل دنیاست که باعث میل به دنیا و مرتکب شدن محرمات میگردد.
چنانچه حق تعالی میفرماید که: و لا تمدن عینیک الی ما متعنا به أزواجا منهم زهره الحیوه الدنیا لنفتنهم فیه. و رزق ربک خیر و أبقی. و خلاصه مضمونش این است که: باز مکن چشمان خود را و نظر مکن به سوی چیزهایی که مُمَتَع و برخوردار ساختهایم به آنجا صنفی چند از اصناف مردم را زینت و بَهجت زندگانی دنیا، تا بیازماییم ایشان را در آن چیزها. و روزی پروردگار تو (که روزبهروز به تو میرساند، یا: روزی غیرمتناهی که در آخرت برای تو مقرر ساخته، یا: روزیهای معنوی از معارف و کمالات) برای تو بهتر است از مالهای فانی بیاعتبار دنیا که به آن متمتعاند و باقیتر و پایندهتر است.
و تکالیف زبان و گوش و سایر آنچه سر به آنها محیط است بعضی گذشت و بعضی انشاءالله در محل مناسب بیان خواهد شد.