یا أباذر انک فی ممر اللیل و النهار فی ءاجال منقوصه و أعمال محفوظه. و الموت یأتی بغته. و من یزرع خیرا یوشک أن یحصد خیرا، و من یزرع شرا یوشک أن یحصد ندامه، و لکل زارع ما زرع.
ای ابوذر تو در گذرگاه شب و روزی، و شب و روز بر تو میگذرند، و از اجل و عمر تو کم میکنند، و خدا و ملائکه عملهای تو را حفظ مینمایند و ثبت میکنند. و مرگ، بیخبر و ناگاه میرسد. و هرکه تخم خیر و نیکی میکارد در دنیا، به زودی در آخرت حاصل نیکی و سعادت درو میکند؛ و هر که تخم بدی در این دنیا میپاشد، عن قریب حاصل ندامت و پشیمانی درو میکند. و هر زراعتکنندهای مثل آنچه زراعت میکند، مییابد.
در این که روزی به دست خداست
یا أباذر لا یسبق بطیء بحظه، و لا یدرک حریص ما لم یقدر له، و من أعطی خیرا فالله أعطاه، و من وقی شرا فالله وقاه.
ای ابوذر کسی که سستی ورزد در طلب روزی، دیگری بهره او را نمیبرد. و کسی که حریص باشد و بسیار سعی کند در طلب رزق، زیاده از آنچه خدا مقدر کرده است به او نمیرسد. و هرکه چیزی به او میرسد خدا به او عطا فرموده است و باید که از جانب خدا داند. و کسی که شری و بدی از او دور میشود خدا از او دور گردانیده و او را حفظ کرده؛ باید که خدا را شکر کند.
بدان که به مقتضای آیات و احادیث بسیار، روزی که عبارت از چیزی چند است که صاحب حیات به آن منتفع شود، خواه خوردنی باشد و خواه پوشیدنی و خواه غیر آنها، مقدر است از جانب حق سبحانه و تعالی از برای هر کس یک قدری بر وفق حکمت و مصلحت. و خلاف است که آیا حرام، روزی مقدر است یا نه. و حق است است که خدا از برای هر کس از مصارف حلال روزی مقدر ساخته که اگر متوجه حرام نشوند به ایشان برسد، و به قدر آنچه از حرام متصرف میشوند از روزی حلال ایشان باز میگیرد و به ایشان نمیرسد. چنانچه به سند صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: حضرت رسول صلی الله علیه و آله در حجهالوداع فرمود که: به درستی که روحالامین در دل من دمید که: هیچ نفسی نمیمیرد تا روزی مقدر خود را تمام صرف نکند. پس، از خدا بترسید و تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود کنید، و اجمال کنید در طلب روزی، و بسیار سعی مکنید. و اگر چیزی از روزی دیر به شما برسد شما را باعث نشود که از راه حلال قسمت کرده است و حرام قسمت نکرده است. پس کسی که تقوا ورزد و گناهان را ترک نماید و بر تنگی روزی صبر کند، روزی او از حلال به او میرسد؛ و کسی که پرده سَتر الهی را بدرد و از غیر حلال معاش خود را اخذ کند، تقاص میکند خدا از روزی حلال او، و در روز قیامت حساب از او میطلبد. و بدان که احادیث در طلب رزق بسیار است، و احادیث در دعا کردن برای روزی بسیار است. و کسی گمان نکند که چون روزی مقدر است سعی و دعا بیفایده است. زیرا که بعضی از روزی چنان مقدر شده است که بیسعی حاصل شود، و بعضی چنان مقدر شده است که با سعی حاصل شود، و بعضی مقدر شده است که با دعا به دست آید. پس آدمی میباید که موافق فرموده خدا سعی بکند، و مبالغه بسیار در سعی نکند، و سعی را مانع عبادت و بندگی خدا نکند، و با وجود سعی، توکل بر خدا داشته باشد. و بداند که از سعی بدون مشیت الهی چیزی حاصل نمیشود، و به زیادتی حرص و سعی کردن و ترک عبادت الهی نمودن، چیزی بر مقدر نمیافزاید. و دعا نیز بکند. و بداند که دعا دخیل است و از جمله اسباب تقدیر روزی است، و اگر نه ترک تجارت و سعی کردن، مذموم است و احادیث متواتره بر این مضمون وارد است. و ایضا باید که روزی را که جانب خدا داند، و جمیع خیرات و دفع جمیع شرور را که از او داند، باعث این نشود که اگر کسی را خدا واسطه کند و احسانی به او بکند شکر احسان او نکند، بلکه میباید که هر که از خلق به او نیکی و احسانی کند، حق نعمت او را بشناسد و شکر او را بکند، اما اعتماد بر او نکند و او را رازق خود نداند و برای خشنودی او مخالفت پروردگار خود نکند. و بداند که خدا او را واسطه کرده است که این روزی به او رسیده است و اگر خدا نمیخواست، او قادر بر ایصال این نعمت نبود. چنانچه از حضرت علی بن الحسین صلوات الله علیه منقول است که: حق تعالی روز قیامت به بندهای از بندگانش فرماید که: آیا شکر کردی فلان شخص را؟ گوید که: نه؛ بلکه تو را شکر کردم. فرماید که: چون او را شکر نکردی مرا نیز شکر نکردی. پس حضرت فرمود که: شکر کنندهترین شما برای خدا کسی است که شکر مردم را بیشتر کند. و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: از درستی یقین مرد مسلمان آن است که راضی نگرداند مردم را به غضب الهی، و ملامت نکند مردم را بر چیزی که خدا به او نداده. به درستی که روزی را حرص حریصی نمیکشاند، و نخواستن و کَراهیت کسی دور نمیگرداند. و اگر کسی از روزی خود بگریزد چنانچه از مرگ میگریزد هرآینه روزی، او را دریابد چنانچه مرگ او را درمییابد.
و به سند معتبر از حسین بن عُلوان منقول است که گفت: در مجلسی بودیم که طالبان علم در آنجا حاضر بودند در بعضی از سفرها، و نفقهام منتهی شده بود. بعضی از اصحاب به من گفت که: از برای رفع این پریشانی، که را گمان داری و امید به که داری؟ من گفتم: به فلان شخص. گفت: پس والله که حاجتت برآورده نمیشود و به امید خود نمیرسی. گفتم: چه میدانی که چنین خواهد بود؟ گفت که: حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود که: در بعضی از کتب سماوی خواندم که: خداوند عالمیان میفرماید که: به عزت و جلال و مجد و بزرگواری و رفعت خودم سوگند میخورم که قطع میکنم امل و امید هر کسی را که از غیر من امیدی داشته باشد، و به یأس و ناامیدی میدارم و بر او میپوشانم جامه مذلت و خواری نزد مردم، و از ساحت قرب خود او را دور میگردانم و از فضل خود او را محروم میگردانم. آیا در سختیها و شدتها امید از غیر من میدارد، و حال آن که شداید و بلاها به دست من است و امید از غیر من دارد؛ و به فکر خود در دیگران را میکوبد، و حال آن که کلید همه درها به دست من است. و درها همه بسته است، و درگاه من برای دعاکنندگان باز است. کی امید به من کرد در بلاها و رو به من آورد که او را محروم کردم؟ و کی از برای مطلب عظیمی به درگاه من آمد که امید او را قطع کردم؟ آرزوها و مطلبهای بندگان خود را نزد خود حفظ کردم که در روز احتیاج به ایشان برسانم. به حفظ من راضی نیستند؟ و پر کردهام آسمانها را از جماعتی که هرگز از تسبیح من ملال و سستی به هم نمیرسانند. و امر کردهام ایشان را که درهای فیض و رحمت را میان من و بندگان من نبندند. پس اعتماد به قول من نمیکنند؟ آیا نمیداند کسی که بلایی از بلاها بر او نازل شود که کسی غیر از من رفع آن نمیتواند کرد مگر به اذن من؟ چرا این بنده از من چنین غافل است؟ عطا کردم به او به جود و رحمت خود چیزی چند را که از من نطلبیده بود. چون از او بازگرفتم از من نمیطلبد که او رد کنم، و از دیگران سؤال میکند؟ آیا گمانش این است که من نطلبیده میدهم، بعد از طلبیدن و سؤال کردن نخواهم داد؟ آیا من بخیلم که بنده مرا بخیل میداند؟ آیا جود و کرم از من نیست؟ آیا عفو و رحمت به دست من نیست؟ مگر من نیستم محل آرزوهای خلایق و امیدگاه بندگان؟ پس کی امید ایشان را از من قطع میتواند کرد؟ آیا از من نمیترسند آنهایی که از غیر من امید دارند و طلب مینمایند؟ اگر اهل آسمانها و اهل زمین همه از من آرزو بخواهند و حاجت بطلبند و به هریک از ایشان آنچه همه طلبیدهاند بدهم، از ملک و پادشاهی من مثل یک عضو مورچه کم نمیشود. و چگونه کم شود ملکی که من پادشاه آن ملک باشم؟ پس بدا حال کسی که از رحمت من ناامید شود، و بدا حال کسی که معصیت چون من خداوندی کند و از من نترسد.
در گذر عمر
منتشرشده در
مطالعه کتاب عین الحیات
آخرینها از مدیر سایت
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.