بنا به نقل شاگردان ايشان، سيد نعمت الله جزايرى، كه با قلم خود نوشته است: من بيست سال از عمر خود را شبانه روز در جلسه درس مجلسى بودم.
ايشان مىفرمايد: قبل از شب هفت استادم، واقعاً كنار قبر ايشان بى قرار بودم،
توان بلند شدن از كنار قبر را نداشتم، دلم نمى خواست بروم، دلم مى خواست شبانه روز كنار اين قبر بمانم. اين قدر كنار قبر مجلسى، گريه كردم كه بى حال شدم.
نمى دانم به خواب رفتم يا خيلى بى حال بودم، ديدم كه قبر مرحوم مجلسى شكافته شد، و ايشان از قبر بيرون آمد و نشست كنار قبر، به من گفت: سيد نعمت الله، من بعد از مردنم فهميدم مردم. اين خوابى كه مرحوم سيد نعمت الله جزايرى از استاد خود نقل مى كند، با روايات ما ميزان است. اين مرگ هم به نظر اميرالمؤمنين نوعى انتقال است. فرد مؤمن در يك خانه اى در يك شهرى زندگى مى كرده، حالا يك مرتبه چشم خود را باز مى كند و مى بيند در عالم برزخ است.
منابع:
استاد انصاریان: حلال و حرام مالى، ص: 551