بدان که این وصیت از جمله اخبار مشهوره است و شیخ ابوعلی طبرسی رحمهالله علیه در کتاب مکارمالأخلاق مُسنَد ایراد نموده. و ورامبن أبیفراس در جامع خود مرسل روایت کرده. و اجزایش را در کتب حدیث، متفرق ایراد نمودهاند. و هر مضمونی از مضامین آن در اخبار بسیار وارد است چنانچه در هر فقره اشاره خواهد شد. و ما بنای نقل بر آن میگذاریم که شیخ طبرسی رحمهالله علیه روایت کرده: یقول مولای أبی - طول الله عمره - الفضل بن الحسن: هذه الأوراق من وصیه رسول الله صلی الله علیه و آله لأبی ذر الغفاری التی أخبرنی بها الشیخ المفید أبوالوفاء عبدالجبار بن عبدالله المقری الرازی، و الشیخ الأجل الحسن بن الحسین بن الحسن بن بابویه رضیالله عنهما اجازه. قالا: أملی علینا الشیخ الأجل أبو جعفر محمد ابن الحسن الطوسی قدسالله روحه.
و أخبرنی بذلک الشیخ العالم الحسین بن الفتح الواعظ الجرجانی فی مشهد الرضا علیهالسلام: قال: أخبرنا الشیخ الامام أبوعلی الحسن بن محمد الطوسی. قال: حدثنی أبی الشیخ أبو جعفر قدسالله روحه.
قال: أخبرنا جماعه، عن أبیالمفضل محمد بن عبدالله بن محمد بن المطلب الشیبانی. قال: حدثنا أبوالحسین رجاء بن یحیی الکاتب سنه أربع عشره و ثلاثمائه - و فیها مات - قال: حدثنا محمد بن الحسن بن شمون. قال: حدثنی عبدالله بن عبدالرحمن الأصم، عن الفضیل بن یسار، عن وهب بن عبدالله. قال: حدثنی أبو حرب بن أبی الأسود الدئلی عن أبی الأسود. قال: قدمت الربذه. فدخلت علی أبیذر جندب بن جناده رضیالله عنه، فحدثنی أبوذر؛ قال: دخلت ذات یوم فی صدر نهاره علی رسولالله صلی الله علیه و آله فی مسجده. فلم أر فی المسجد أحدا من الناس الا رسولالله صلی الله علیه و آله و علی الی جانبه. فاغتنمت خلوه المسجد. فقلت: یا رسولالله بأبی أنت و أمی. أوصنی بوصیه ینفعنی الله بها. فقال: نعم و أکرم بک. یا أباذر! انک منا أهل البیت، و انی موصیک بوصیه فاحفظها. فانها جامعه لطرق الخیر و سبله، و انک ان حفظتها کان لک بها کفل. ابوالاسود دئلی روایت میکند که: وارد ربذه شدم - در هنگامی که ابوذر علیه الرحمه در آنجا مُتَوَطِن بود - و به خدمت ابوذر رفتم. مرا خبر داد که در اول روزی، داخل مسجد مدینه شدم. در مسجد کسی را ندیدم جز حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله و حضرت امیر المؤمنین صلوات الله علیه در پهلوی وی نشسته. خلوت مسجد و تنهایی آن حضرت را غنیمت شمرده، گفتم: یا رسولالله پدر و مادرم فدای تو باد! وصیت کن مرا و موعظه بگو به وصیتی که خدا مرا به آن وصیت نفع دهد (یعنی به توفیق الهی به آن عمل نمایم).
حضرت رسالت فرمود که: بلی، تو را وصیت میکنم - و چه بسیار گرامی و پسندیدهای تو نزد ما ای ابوذر. تو از ما اهل بیتی - و به درستی که تو را وصیت میکنم به وصیتی عظیم.
پس حفظ کن آن را، و عمل نما به آن. به درستی که جامع جمیع مسالک خیرات و طُرُق نجات است، و اگر به خاطر داری و عمل نمایی به آن، تو را بهرهای عظیم (از رحمت الهی) خواهد بود.